اگر به کشورهای خارجی سفر میکنید و میخواهید مدل موی خاصی به آرایشگر خود بگویید، یا اگر علاقهمند به یادگیری زبان انگلیسی، تماشای فیلمها و ویدیوهای آموزشی مدل مو هستید، دانستن اصطلاحات مربوط به مدلهای مختلف مو به انگلیسی برای شما بسیار مفید خواهد بود.
با یادگیری این واژگان، میتوانید راحتتر مدل موی دلخواهتان را توضیح دهید، مکالمات انگلیسی زبانان در مورد موها را درک کنید و از ویدیوهای آموزشی بیشترین بهره را ببرید. در این مطلب، انواع مختلف مدل مو به انگلیسی را به شما معرفی خواهیم کرد.
در ادامه این مقاله به موارد زیر خواهیم پرداخت:
در این بخش، با انواع مختلف مو و مدلهای مو به انگلیسی آشنا میشوید که میتواند در مکالمات روزمره و هنگام مراجعه به آرایشگر در کشورهای انگلیسیزبان برایتان مفید باشد.
لغت انگلیسی | ترجمه فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
Long hair | موی بلند | She loves her long hair and takes good care of it. | او عاشق موهای بلندش است و به خوبی از آنها مراقبت میکند. |
Short hair | موی کوتاه | He decided to cut his short hair even shorter for summer. | او تصمیم گرفت موهای کوتاهش را برای تابستان کوتاهتر کند. |
Thick hair | مو ضخیم | Her thick hair makes styling easy and voluminous. | موهای ضخیمش باعث میشود که آرایش موهایش آسان و پرحجم باشد. |
Thinning hair | نازک شدن مو | He’s worried about his thinning hair and is looking for treatments. | او نگران نازک شدن موهایش است و به دنبال درمان است. |
Receding hairline | عقبنشینی خط مو | His receding hairline started becoming noticeable in his 30s. | عقبنشینی خط موی او در سن ۳۰ سالگی شروع به نمایان شدن کرد. |
Unmanageable hair, unruly hair | موهای غیرقابل کنترل، موهای سرکش | Her unruly hair often needs special products to stay in place. | موهای سرکش او اغلب به محصولات ویژهای نیاز دارد تا در جای خود بمانند. |
Curly hair | مو فرفری | Curly hair requires extra moisture to stay healthy. | موهای فرفری به رطوبت بیشتری نیاز دارند تا سالم بمانند. |
Kinky hair | موهای گرهخورده | Kinky hair is beautiful but needs delicate care. | موهای گرهخورده زیبا هستند اما به مراقبت ظریف نیاز دارند. |
Straight hair | موی صاف | She likes to keep her straight hair sleek and shiny. | او دوست دارد موهای صافش را براق و مرتب نگه دارد. |
Wavy hair | موی حالتدار | His wavy hair gives him a natural, effortless look. | موهای حالتدارش به او ظاهری طبیعی و بدون زحمت میبخشد. |
Black hair, dark hair | موهای سیاه، موهای تیره | Her dark hair shines beautifully in the sunlight. | موهای تیرهاش زیر نور خورشید به زیبایی میدرخشد. |
Brunette | سبزه | She’s a brunette with striking green eyes. | او یک سبزه با چشمان سبز چشمگیر است. |
Blonde hair, light hair | موهای بلوند، موهای روشن | Blonde hair often requires special shampoo to maintain its color. | موهای بلوند اغلب به شامپوی ویژهای برای حفظ رنگشان نیاز دارند. |
Blonde | طلایی | Her blonde highlights brighten her face. | هایلایتهای طلایی او چهرهاش را روشنتر میکنند. |
Brown hair | موی قهوهای | He has naturally brown hair that looks great in the sun. | او موهای قهوهای طبیعی دارد که در زیر آفتاب زیبا به نظر میرسد. |
Brown-haired person | فرد مو قهوهای | The brown-haired person was easy to spot in the crowd. | فرد مو قهوهای در میان جمعیت به راحتی قابل تشخیص بود. |
Grey hair, white hair | موهای خاکستری، موهای سفید | His grey hair adds a touch of wisdom to his look. | موهای خاکستریاش ظاهری خردمندانه به او میدهد. |
Red hair/ginger | موی قرمز/زنجبیل | Red hair is often unique and eye-catching. | موی قرمز اغلب خاص و جذاب است. |
Sandy hair | موهای شنی | Her sandy hair complements her beachy style. | موهای شنی او با سبک ساحلیاش هماهنگی دارد. |
Auburn | خرمایی | He loves his auburn locks in the fall. | او عاشق موهای خرمایی خود در فصل پاییز است. |
Bald | کچل | He started embracing his bald look in his 40s. | او در دهه چهل زندگیاش شروع به پذیرش ظاهر کچل خود کرد. |
Frizzy hair | موهای وز | She uses serum to manage her frizzy hair. | او از سرم برای مدیریت موهای وزش استفاده میکند. |
Fine hair | موهای نازک | Fine hair often needs volumizing products. | موهای نازک اغلب به محصولات حجمدهنده نیاز دارند. |
Layered hair | موی لایهلایه | She prefers layered hair for extra volume and movement. | او موهای لایهلایه را برای حجم و حرکت بیشتر ترجیح میدهد. |
Pixie cut | کوتاهی پیکسی | Her new pixie cut suits her face shape perfectly. | کوتاهی پیکسی جدیدش کاملاً به فرم صورتش میآید. |
مدلهای مو در زبان انگلیسی در دو دسته مردانه و زنانه قرار میگیرند. در این بخش با نامهای رایج این مدلها به همراه مثالهایی برای استفاده آنها در جملات انگلیسی و ترجمه فارسی آشنا خواهید شد.
در این جدول لیستی از مدلهای مو مردانه را به همراه معنی و مثال در قالب جمله برای شما آماده کردهایم.
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه فارسی |
Crew cut | موی کوتاه | He prefers a crew cut for a clean look. | او برای ظاهری تمیز موی کوتاه را ترجیح میدهد. |
Stubble | ته ریش | He has a light stubble that suits his face. | او ته ریشی دارد که به صورتش میآید. |
Moustache | سبیل | His moustache gives him a classic look. | سبیلش به او ظاهری کلاسیک میدهد. |
Beard | ریش | He decided to grow a beard during the winter. | او تصمیم گرفت در زمستان ریش بگذارد. |
Spiky | سیخدار | His spiky hair is very trendy among younger guys. | موهای سیخدارش در میان جوانترها خیلی مد است. |
Shaved head/Bald head/Buzz cut | سر تراشیده / سر طاس / برش وزوز | He went for a buzz cut this summer. | او برای تابستان امسال موهایش را برش وزوز کرد. |
Goatee | ریش بزی | He’s known for his distinct goatee. | او به خاطر ریش بزی خاصش معروف است. |
Sideburn | فرق بغل | His thick sideburns add to his style. | فرق بغلهای ضخیمش به سبک او اضافه میکند. |
در ادامه لیستی از لغات مربوط به مدلهای مو زنانه را مرور میکنیم.
اصطلاح انگلیسی | ترجمه فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
Bob | باب | She just got a classic bob cut, and it looks stunning. | او به تازگی مدل موی باب کلاسیک زده و خیلی زیباست. |
Layered hair | موهای لایهلایه | Layered hair gives her extra volume and movement. | موهای لایهلایه به او حجم و حرکت بیشتری میدهد. |
Pigtails | دم اسبی | She styled her hair in cute pigtails for the picnic. | او موهایش را برای پیکنیک به شکل دم اسبی درست کرد. |
Cornrows | ردهای | Cornrows are a popular protective style for curly hair. | ردهای یک مدل محافظتی محبوب برای موهای فرفری است. |
Braids | بافتهشده | She loves wearing braids because they’re easy to manage. | او عاشق بافتن موهایش است چون راحتتر مدیریت میشود. |
French braid | قیطان فرانسوی | A French braid is perfect for a sophisticated look. | قیطان فرانسوی برای یک ظاهر شیک ایدهآل است. |
French twist | پیچ و تاب فرانسوی | The French twist is elegant for formal events. | پیچ و تاب فرانسوی برای مراسم رسمی بسیار زیباست. |
Ponytail | دم اسبی | She always puts her hair in a ponytail when she goes to the gym. | او همیشه وقتی به باشگاه میرود موهایش را دم اسبی میبندد. |
Chignon | شینیون | She wore a classic chignon to the wedding. | او برای عروسی یک شینیون کلاسیک زده بود. |
Perm | پرم | She got a perm to add curls to her hair. | او پرم کرد تا به موهایش فر بدهد. |
یادگیری لغات انگلیسی در زمینههای مختلف میتواند به شما کمک کند تا بتوانید در موضوعات مختلف به راحتی صحبت کنید، برای گسترش دایره لغات خود، پیشنهاد میکنیم صفحه کلمات انگلیسی را ببینید.
برای اجرای انواع مدل موها، ابزارهای مختلفی نیاز است که آشنایی با آنها به شما کمک میکند تا بهتر مدلهای مو را پیاده کنید. در ادامه، برخی از مهمترین ابزارها و لوازم جانبی مو را به همراه ترجمه انگلیسی آنها معرفی میکنیم.
علاوه بر تمام اصطلاحاتی که در مطالب فوق در رابطه با انواع مدل مو و ابزارهای آن ذکر کردیم، برای ارائه انواع مدلهای مو در زبان انگلیسی برخی اصطلاحات خاص نیز به کار میرود. شناخت این اصطلاحات میتواند به شما کمک کند تا مکالمه با آرایشگر خود را بهتر درک کنید. برخی از این عبارات کاربردی به شرح زیر هستند.
فعل انگلیسی | ترجمه فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
To shampoo hair | شامپو کردن مو | She shampoos her hair every morning. | او هر صبح موهایش را شامپو میکند. |
To wash hair | شستن مو | She likes to wash her hair every other day. | او دوست دارد یک روز در میان موهایش را بشوید. |
To color hair | رنگ کردن مو | She plans to color her hair a new shade next week. | او قصد دارد هفته آینده موهایش را رنگ کند. |
To dye hair | رنگ کردن مو | She dyed her hair a vibrant red. | او موهایش را به رنگ قرمز زنده درآورد. |
To tint hair | رنگ زدن مو | She tinted her hair with a subtle pink hue. | او موهایش را با رنگ صورتی ملایمی رنگ زد. |
To cut hair | کوتاه کردن مو | He needs to cut his hair before the party. | او باید قبل از مهمانی موهایش را کوتاه کند. |
To trim hair | مرتب کردن مو | She trims her hair every few weeks to maintain its shape. | او هر چند هفته یکبار موهایش را مرتب میکند تا شکلش حفظ شود. |
To brush hair | برس زدن مو | She brushes her hair before going out. | او قبل از بیرون رفتن موهایش را برس میزند. |
To comb hair | شانه زدن مو | He always combs his hair neatly before work. | او همیشه قبل از کار موهایش را مرتب شانه میکند. |
To braid hair | بافتن مو | She braided her hair for a casual look. | او موهایش را برای ظاهری ساده بافت. |
To do hair | انجام دادن مو | She likes to do her hair differently for each occasion. | او دوست دارد برای هر مناسبت موهایش را به شکل متفاوتی درست کند. |
To set hair | تنظیم کردن مو | She set her hair in curls for the wedding. | او موهایش را برای مراسم عروسی فر کرد. |
To style hair | حالت دادن به مو | He likes to style his hair with gel for a sleek look. | او دوست دارد موهایش را با ژل حالت دهد تا ظاهری براق داشته باشد. |
در این مطلب از وبسایت انگلیش توربو، با اصطلاحات مهم مربوط به انواع مدلهای مو به زبان انگلیسی آشنا شدید. این واژگان نهتنها به شما کمک میکنند تا مدل موی دلخواهتان را بهراحتی به آرایشگر خود توضیح دهید، بلکه میتوانید از منابع آموزشی و ویدیوهای مرتبط با مو به زبان انگلیسی بهره بیشتری ببرید. همچنین با یادگیری این اصطلاحات، مکالمات روزمره درباره مو را بهتر درک خواهید کرد و در تعاملات خود اعتماد بهنفس بیشتری خواهید داشت.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.
درصد مطالعه مقاله