پسوندهای انگلیسی یک حرف یا گروهی از حروف هستند که به انتهای یک کلمه متصل میشود تا یک کلمه جدید ایجاد کند یا عملکرد دستوری (یا بخشی از گفتار) کلمه را تغییر دهد. برای مثال، فعل read با افزودن پسوند er- به اسم reader تبدیل میشود. به طور مشابه، read با افزودن پسوند able- به صفت readable تبدیل میشود.
درک معانی پسوندهای انگلیسی رایج میتواند به شما کمک کند تا معانی کلمات جدیدی را که با آنها روبرو میشوید، کشف کنید. در برخی موارد، املای یک کلمه ریشه یا پایه با اضافه کردن پسوند تغییر میکند. برای مثال، در کلماتی که به y قبل از صامت ختم میشوند (مانند اسم beauty و صفت ugly)، با اضافه کردن پسوند، y ممکن است به i تبدیل شود (مانند صفت beautiful و اسم ugliness). در کلماتی که به -e سایلنت ختم میشوند (مانند use و adore)، وقتی پسوندهای انگلیسی که اضافه میشود با یک مصوت شروع میشود (مانند usable و adorable) ممکن است -e پایانی حذف شود.
مانند تمام قوانین املایی، استثنا هایی وجود دارد. همه پسوندهای انگلیسی را نمیتوان به همه ریشه ها اضافه کرد. مثلاً صفت beautiful با افزودن پسوند -ful به اسم beauty و اسم ugliness با افزودن پسوند -ness به صفت ugly به وجود میآید.
همچنین توجه داشته باشید که پسوندهای انگلیسی ممکن است بیش از یک معنی داشته باشد. برای مثال، با صفتها و قیدها، پسوند -er معمولاً معنای مقایسهای “more” را میرساند (مانند صفتهای kinder و longer). اما در برخی موارد، پایان -er میتواند به کسی که عمل خاصی را انجام میدهد (مانند dancer یا builder) یا به کسی که در یک مکان خاص زندگی میکند (مانند New Yorker یا Dubliner) اشاره کند.
به 26 تا از پسوندهای انگلیسی متداول که به عنوان سرنخهایی برای معانی کلمات دنبال میشوند فکر کنید، با این حال، به خاطر داشته باشید که معانی کلمات به بهترین وجه با مطالعه زمینههایی که در آنها استفاده میشود و همچنین ساخت خود کلمات مشخص میشود.
پسوندهای انگلیسی | معنی | مثال |
-acy | کیفیت و حالت / state or quality | privacy, fallacy, delicacy |
-al | عمل و پروسه/ act or process of | refusal, recital, rebuttal |
-ance, -ence | کیفیت و حالت / state or quality of | maintenance, eminence, assurance |
-dom | حالت و مکان / place or state of being | freedom, kingdom, boredom |
-er, -or | فاعل یک کار / one who | trainer, protector, narrator |
-ism | عقیده و نظر / doctrine, belief | communism, narcissism, skepticism |
-ist | فاعل یک کار / one who | chemist, narcissist, plagiarist |
-ity, -ty | کیفیت چیزی / quality of | inactivity, veracity, parity, serenity |
-ment | شرایط چیزی / condition of | argument, endorsement, punishment |
-ness | حالت و کیفیت / state of being | heaviness, sadness, rudeness, testiness |
-ship | جایگاه و مالکیت / position held | fellowship, ownership, kinship, internship |
-sion, -tion | حالت / state of being | concession, transition, abbreviation |
پسوندهای انگلیسی | معنی | مثال |
-ate | شدن، کردن / become | regulate, eradicate, enunciate, repudiate |
-en | شدن، کردن/ become | enlighten, awaken, strengthen |
-ify, -fy | شدن یا کردن/ make or become | terrify, satisfy, rectify, exemplify |
-ize, -ise* | شدن یا کردن/ become | civilize, humanize, socialize, valorize |
پسوندهای انگلیسی | معنی | مثال |
-able, -ible | قادر به کاری بودن / capable of being | edible, presentable, abominable, credible |
-al | مربوط به / pertaining to | regional, grammatical, emotional, coastal |
-esque | یادآور چیزی بودن / reminiscent of | picturesque, statuesque, burlesque |
-ful | قابل توجه برای / notable for | fanciful, resentful, woeful, doubtful |
-ic, -ical | مربوط به/ pertaining to | musical, mythic, domestic, chiastic |
-ious, -ous | مشخص شده برای/ characterized by | nutritious, portentous, studious |
-ish | داشتن توانایی / having the quality of | fiendish, childish, snobbish |
-ive | داشتن ماهیت / having the nature of | creative, punitive, divisive, decisive |
-less | بدون / without | endless, ageless, lawless, effortless |
-y | مشخص شده برای / characterized by | sleazy, hasty, greasy, nerdy, smelly |
در انگلیسی آمریکایی، افعال به -ize ختم میشوند، در مقابل انگلیسی بریتانیایی که در آن املا به -ise تغییر میکند:
در این مطلب تلاش بر این بود تا انواع پسوندهای انگلیسی را همراه با مثال برای شما بیاوریم تا بتوانید به درستی از آنها استفاده کنید و بتوانید دانش لغوی خود را بهبود ببخشید.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.
درصد مطالعه مقاله