• انگلیش توربو
  • ۱۴۰۳/۰۸/۰۷
  • ۱۰ دقیقه
  • ۰ دیدگاه
فهرست مطالب

    آموزش غذا به انگلیسی

    در هر زبانی، غذا و مکالمات مرتبط با آن بخش مهمی از روزمره انسان‌ها را تشکیل می‌دهند. یادگیری واژگان و اصطلاحات مربوط به غذاها در زبان انگلیسی می‌تواند به شما کمک کند تا در سفرها، رستوران‌ها، یا حتی مکالمات روزمره با دوستان و همکاران بین‌المللی بهتر ارتباط برقرار کنید. در این مقاله قصد داریم به صورت جامع به آموزش واژگان و اصطلاحات رایج در مورد غذاها بپردازیم و با نمونه مکالمات شما را برای استفاده عملی از آن‌ها آماده کنیم.

    لغات و اصطلاحات انگلیسی در مورد غذاها

    یادگیری واژگان مرتبط با غذاها اولین گام در تسلط بر مکالمات غذایی است. در ادامه تعدادی از لغات پرکاربرد در این حوزه همراه با معانی و جملات مثال آورده شده است.

    واژه معنی فارسی مثال به انگلیسی
    Meal وعده غذایی I usually have three meals a day.
    Snack میان‌وعده She grabbed a snack before the meeting.
    Appetizer پیش‌غذا We ordered an appetizer before the main course.
    Dessert دسر Ice cream is my favorite dessert.
    Main course غذای اصلی The main course was chicken with vegetables.
    Beverage نوشیدنی Would you like any beverages with your meal?
    Ingredient ماده اولیه The ingredients for the cake include flour, sugar, and eggs.
    Cuisine سبک آشپزی Italian cuisine is famous for its pasta dishes.
    Flavor طعم The soup has a rich flavor.
    Spicy تند This curry is too spicy for me.
    Sweet شیرین I prefer sweet over savory dishes.
    Savory خوش‌طعم The savory pie was filled with meat and vegetables.
    Vegan گیاهی This restaurant has a lot of vegan options.
    Vegetarian گیاهخوار Are you a vegetarian?

    یادگیری لغات انگلیسی به شما کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس بالاتری مکالمات انگلیسی خود را پیش ببرید، به همین منظور پیشنهاد می‌کنیم، مقاله آموزش لغت انگلیسی را بخوانید.

    اسم غذاها به زبان انگلیسی

    در این بخش به معرفی اسم‌های غذاهای مختلف به انگلیسی می‌پردازیم. دانستن نام غذاها به شما کمک می‌کند تا در مکالمات بهتر عمل کنید و در رستوران‌ها یا فروشگاه‌های مواد غذایی راحت‌تر سفارش دهید.

    نام غذا معنی فارسی مثال به انگلیسی
    Pizza پیتزا We ordered a large pizza with extra cheese.
    Salad سالاد She made a fresh salad with tomatoes and cucumbers.
    Soup سوپ I love a hot bowl of soup on a cold day.
    Burger برگر The restaurant serves the best burgers in town.
    Pasta پاستا My favorite dish is pasta with Alfredo sauce.
    Sandwich ساندویچ He brought a sandwich for lunch.
    Sushi سوشی I tried sushi for the first time last week.
    Steak استیک He ordered a medium-rare steak at the restaurant.
    Curry کاری I made chicken curry for dinner last night.
    Pancake پنکیک We had pancakes for breakfast.
    Omelette املت I made a cheese omelet for breakfast.
    French Fries سیب‌زمینی سرخ‌کرده French fries are a popular side dish in fast food restaurants.

    اصطلاحات انگلیسی درباره غذا

    در این بخش اصطلاحات پرکاربردی که در مکالمات مربوط به غذا و خوردن مورد استفاده قرار می‌گیرند را معرفی می‌کنیم. این اصطلاحات می‌توانند در مکالمات روزمره مانند رستوران رفتن، سفارش غذا، یا صحبت درباره طعم و مزه‌ها استفاده شوند.

    اصطلاحات انگلیسی درباره غذا

    اصطلاح معنی فارسی مثال به انگلیسی
    To order سفارش دادن We decided to order pizza for dinner.
    To eat out بیرون غذا خوردن We usually eat out on weekends.
    To dine in داخل رستوران غذا خوردن Do you want to dine in or take the food home?
    To take away غذای بیرون‌بر I ordered a pizza for takeaway.
    To be full سیر بودن I can’t eat anymore, I’m full.
    To be hungry گرسنه بودن I’m really hungry, so let’s grab something to eat.
    To taste چشیدن Can I taste the soup before adding salt?
    To cook پختن She loves to cook Italian dishes.
    To serve سرو کردن Dinner will be served at 7 PM.
    To prepare آماده کردن She prepared a delicious meal for the guests.
    To grill کباب کردن They grilled the chicken with a special sauce.
    To fry سرخ کردن He fried the fish in olive oil.
    To boil جوشاندن You need to boil the pasta for 10 minutes.
    To bake در فر پختن I love to bake cookies on the weekends.
    To season چاشنی زدن Make sure to season the soup with salt and pepper.
    To chop خرد کردن He chopped the vegetables for the salad.
    To stir هم زدن Stir the sauce constantly to prevent burning.
    To blend مخلوط کردن She blended the fruits to make a smoothie.

    مکالمه انگلیسی راجع به رستوران و پخت غذا

    در این بخش، یک مکالمه کامل و طولانی درباره غذا در رستوران و یک مکالمه دیگر درباره پخت غذا ارائه می‌شود. هر دو مکالمه از واژگان و اصطلاحات قبلی استفاده می‌کنند.

    مکالمه انگلیسی در رستوران با ترجمه فارسی

    در این جدول یک مکالمه انگلیسی در رستوران را با ترجمه فارسی مشاهده کنید.

    مکالمه ترجمه فارسی
    Waiter: Good evening, welcome to our restaurant. Do you have a reservation? گارسون: عصر بخیر، به رستوران ما خوش آمدید. آیا رزرو کرده‌اید؟
    Customer: No, we don’t. Is there a table available for two? مشتری: نه، رزرو نکرده‌ایم. آیا میز برای دو نفر موجود است؟
    Waiter: Let me check. Yes, we have a table near the window. Would that be fine? گارسون: بگذارید بررسی کنم. بله، یک میز کنار پنجره داریم. آیا آن مناسب است؟
    Customer: That sounds perfect. Thank you. مشتری: خیلی خوب است. ممنون.
    (They sit down) (آن‌ها می‌نشینند)
    Waiter: Here are the menus. Can I get you something to drink while you decide? گارسون: این هم منوها. آیا مایلید نوشیدنی برایتان بیاورم تا تصمیم بگیرید؟
    Customer 1: I’ll have a glass of red wine, please. مشتری ۱: لطفاً یک لیوان شراب قرمز برای من بیاورید.
    Customer 2: Just water for me, thank you. مشتری ۲: فقط برای من آب بیاورید، ممنون.
    Waiter: Sure. Are you ready to order, or do you need more time? گارسون: حتماً. آیا آماده‌اید سفارش دهید یا زمان بیشتری نیاز دارید؟
    Customer 1: I think we’re ready. I’ll have the grilled salmon with mashed potatoes. مشتری ۱: فکر می‌کنم آماده‌ایم. من ماهی سالمون کبابی با پوره سیب‌زمینی می‌خواهم.
    Customer 2: And I’ll have the vegetarian lasagna. مشتری ۲: و من لازانیای گیاهی می‌خواهم.
    Waiter: Great choice! Would you like any appetizers to start with? گارسون: انتخاب خوبی است! آیا پیش‌غذا می‌خواهید؟
    Customer 1: Yes, we’ll share a Caesar salad. مشتری ۱: بله، ما یک سالاد سزار را به اشتراک می‌گذاریم.
    Waiter: Excellent. I’ll get that started for you. Enjoy your meal! گارسون: عالی. من بلافاصله سفارش شما را آماده می‌کنم. از غذای خود لذت ببرید!
    (Later during the meal) (بعد از مدتی در حین غذا خوردن)
    Waiter: How is everything so far? گارسون: اوضاع چطور است؟
    Customer 2: Everything is delicious, thank you. The lasagna is perfect. مشتری ۲: همه چیز خوشمزه است، ممنون. لازانیا عالی است.
    Customer 1: Yes, the salmon is cooked just right. مشتری ۱: بله، ماهی سالمون دقیقاً درست پخته شده.
    Waiter: I’m glad to hear that. Would you like any dessert or coffee after your meal? گارسون: خوشحالم که این را می‌شنوم. آیا بعد از غذا دسر یا قهوه می‌خواهید؟
    Customer 1: I’ll have an espresso, please. مشتری ۱: لطفاً یک اسپرسو برای من بیاورید.
    Customer 2: No dessert for me, thank you. مشتری ۲: من دسر نمی‌خواهم، ممنون.
    Waiter: I’ll bring your coffee right away. گارسون: قهوه شما را بلافاصله می‌آورم.

    مکالمه انگلیسی درباره پخت غذا

    در این بخش می‌توانید یک مکالمه انگلیسی درباره پخت غذا به زبان انگلیسی با ترجمه فارسی مشاهده کنید که در آن از لغات مختلف آشپزی استفاده شده است.

    مکالمه انگلیسی درباره پخت غذا

    مکالمه ترجمه فارسی
    Friend 1: Hey, what are you cooking for dinner tonight? دوست ۱: هی، برای شام امشب چی می‌پزی؟
    Friend 2: I’m trying out a new recipe for chicken curry. دوست ۲: دارم یک دستور پخت جدید برای کاری مرغ امتحان می‌کنم.
    Friend 1: That sounds interesting! Do you need any help in the kitchen? دوست ۱: خیلی جالب به نظر می‌آید! کمکی در آشپزخانه می‌خواهی؟
    Friend 2: Sure, you can help me chop the onions and garlic. دوست ۲: البته، می‌توانی کمک کنی پیاز و سیر را خرد کنی.
    (They start chopping vegetables) (شروع به خرد کردن سبزیجات می‌کنند)
    Friend 1: How long does the curry need to cook? دوست ۱: کاری چقدر باید بپزد؟
    Friend 2: About 30 minutes after everything is combined. دوست ۲: حدود ۳۰ دقیقه بعد از اینکه همه مواد مخلوط شد.
    Friend 1: Should I also chop the tomatoes? دوست ۱: باید گوجه‌ها را هم خرد کنم؟
    Friend 2: Yes, and then we’ll add them to the sauce. دوست ۲: بله، و بعد آن‌ها را به سس اضافه می‌کنیم.
    Friend 1: Do you want to serve it with rice or bread? دوست ۱: می‌خواهی این را با برنج سرو کنی یا نان؟
    Friend 2: I’m thinking rice would be better for tonight. دوست ۲: فکر می‌کنم برنج برای امشب بهتر باشد.
    Friend 1: Alright, I’ll get the rice started then. دوست ۱: خیلی خب، من برنج را آماده می‌کنم.
    Friend 2: Thanks! After we finish, let’s watch a movie while we eat. دوست ۲: ممنون! بعد از اینکه تمام شدیم، بگذار حین غذا خوردن یک فیلم تماشا کنیم.
    Friend 1: Sounds like a perfect plan! دوست ۱: به نظر برنامه عالی می‌آید!

    جمع‌بندی

    در این مقاله از وبسایت انگلیش توربو سعی کردیم با معرفی واژگان، اصطلاحات و مکالمات پرکاربرد مربوط به غذاها، به شما کمک کنیم تا در موقعیت‌های مختلف روزمره مانند رستوران رفتن، خرید مواد غذایی و پخت‌وپز بهتر عمل کنید. یادگیری این واژگان نه تنها در بهبود مکالمات انگلیسی شما موثر است بلکه شما را در درک بهتر فرهنگ‌های مختلف و تعامل با افراد دیگر یاری می‌کند.

    اشتراک گذاری مقاله در شبکه‌های اجتماعی

    میزان رضایت کاربران از این مقاله
    میزان رضایت کاربران از این مقاله
    Rate this post

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    4 + دو =