قطعا میدانید که لغات و اصطلاحات زیادی وجود دارد که مختص انگلیسی بریتانیایی است و آمریکاییها تقریبا هیچوقت از آنها استفاده نمیکنند و حتی شاید معانی آنها را هم ندانند. در این مطلب قصد داریم تا 20 اصطلاح انگلیسی بریتیش پرکاربرد را مورد بررسی قرار دهیم. این اصطلاحات به شما کمک میکنند تا با لهجه بریتیش، ارتباط بهتری بگیرید و درک بیشتری از آن داشته باشید.
مطالبی که در ادامه مشاهده خواهید کرد:
ممکن است در یک اصطلاح کلمات زیادی باشند که تک به تک ترجمه نمیشوند. به صورت دقیقتر میتوان گفت که تمامی کلمات داخل یک اصطلاح با یکدیگر به کار میروند و نمیتوان به صورت جداگانه آنها را معنی کرد. لیست این اصطلاحات عبارتند از:
به معنی علاقه نداشتن به چیزی یا از چیزی خوش نیامدن است.
I tried watching that new TV series, but it’s just not my cup of tea.
من سعی کردم آن سریال تلویزیونی جدید را تماشا کنم، اما فقط سلیقه من نبود.
She loves classical music, but for me, it’s not my cup of tea.
او عاشق موسیقی کلاسیک است، اما برای من، جالب نیست.
عبارتی بریتانیایی که به معنی بسیار شوکهکننده یا غیرمنتظره بودن چیزی است، گاهی به معنای نقطه اوج ناراحتی یا عصبانیت به کار میرود.
The way he spoke to his teacher really takes the biscuit.
روشی که او با معلمش صحبت کرد واقعاً شوکهکننده است.
Charging us for tap water at the restaurant really takes the biscuit!
اینکه رستوران برای آب لولهکشی از ما پول بگیرد واقعاً عجیب است!
این عبارت به معنی نتیجه نهایی یا تجربه عملی از چیزی است که هنوز در واقعیت ارزش آن اثبات نشده.
They claimed their new model is the most efficient yet, but the proof’s in the pudding.
آنها ادعا کردند که مدل جدیدشان تا به حال مفیدترین بوده است، اما واقعیت در استفاده عملی آن مشخص میشود.
این اصطلاح بریتیش به معنای چیزی است که به شکل نادرستی پیش رفته یا از کنترل خارج شده.
The project started well, but then it all went pear-shaped.
پروژه خوب شروع شد، اما سپس همه چیز از کنترل خارج شد.
Our holiday plans went pear-shaped when the flights were canceled.
برنامههای تعطیلات ما وقتی پروازها لغو شدند، به هم ریخت.
این اصطلاح بریتانیایی به کسی گفته میشود که در شرایط دشوار یا تحت فشار آرام و متین باقی میماند به عبارت دیگر به آدم خیلی خونسرد گفته میشود.
Despite the chaos around him, he remained cool as a cucumber.
با وجود هرج و مرج اطرافش، او همچنان آرام و متین باقی ماند.
She was cool as a cucumber during her job interview.
او در طول مصاحبه شغلیاش بسیار آرام بود.
عبارتی بریتانیایی به معنای بارش شدید باران است.
Bring an umbrella if you’re going out. It’s pissing it down out there!
اگر بیرون میروید چتر بیاورید. بیرون شدیداً باران میبارد!
We had to cancel the picnic because it started chucking it down.
ما مجبور شدیم پیکنیک را لغو کنیم چون شدید باران میبارید.
این اصطلاح به معنای پسانداز کردن پول یا منابع برای زمانی است که به آن نیاز پیدا کنید.
I’m going to put part of my paycheck into savings each month, just to save it for a rainy day.
من قصد دارم هر ماه قسمتی از حقوقم را پسانداز کنم، فقط برای ذخیره برای روز مبادا.
It’s good to have some money saved for a rainy day.
خوب است که کمی پول برای روز مبادا پسانداز داشته باشید.
این اصطلاح بریتیش به معنای خراب کردن یا نابود کردن شادی یا لذت کسی از چیزی است.
I hate to rain on your parade, but I have to tell you that the concert has been canceled.
من دوست ندارم شادیت را خراب کنم، اما باید به تو بگویم که کنسرت لغو شده است.
Don’t let anyone rain on your parade; enjoy your achievements.
اجازه نده کسی شادیت را خراب کند؛ از دستاوردهایت لذت ببر.
یک مسئله کوچک یا بی اهمیت که بیش از حد بزرگنمایی شده است.
They argued over who should take out the garbage, but it was really a storm in a teacup.
آنها بر سر اینکه کی باید زبالهها را بیرون ببرد دعوا کردند، ولی واقعاً یک طوفان در فنجان چای بود.
The disagreement in the meeting about the color of pens was truly a storm in a teacup.
مخالفتی که در جلسه بابت رنگ خودکارها پیش آمد، واقعا موضوع مهمی نبود.
بسیار مشغول و زیر فشار کاری بودن. (استعاره از پرمشغله بودن)
I’m completely snowed under this week with projects.
من این هفته کاملاً زیر برف مدفون شدم، پروژههای زیادی دارم.
She’s snowed under with emails she needs to reply to.
او با ایمیلهایی که باید پاسخ دهد، کاملاً زیر برف مدفون است.
یک اصطلاح بریتیش برای توصیف باران شدید.
When we went out for a walk, it started raining cats and dogs, and we had to turn back.
وقتی برای پیادهروی بیرون رفتیم، باران شدیدا بارید و مجبور شدیم که برگردیم.
It’s been raining cats and dogs all day; I couldn’t go to the store.
تمام روز باران شدیدا در حال بارش بوده و من نتوانستم به مغازه بروم.
نقش دوم یا کم اهمیت داشتن در مقایسه با شخص دیگری.
He always felt he was playing second fiddle in the team and got less attention.
او همیشه احساس میکرد که در تیم، نقش دوم را بازی میکند و کمتر به او توجه میشود.
In their business partnership, she always felt she played second fiddle and her ideas were less heard.
در شراکت کسب و کارشان، همیشه احساس میکرد که نقش دوم را بازی میکند و ایدههایش کمتر شنیده میشود.
وقتی چیزی آسان یا ساده به نظر میرسد.
Just press the button and Bob’s your uncle.
فقط دکمه را فشار دهید و همین!
بسیار خوشحال و راضی.
was over the moon when I got accepted.
وقتی قبول شدم، از خوشحالی بالای ماه بودم.
شوخی کردن با کسی یا سر به سر گذاشتن.
You can’t be serious, you must be pulling my leg.
تو جدی نیستی، حتما داری سر به سرم میزاری.
چیزی که خیلی پیچیده یا دشوار نیست.
Installing this app is quite simple, it’s not rocket science.
نصب این برنامه خیلی ساده است، علم موشک نیست. (چیز پیچیدهای نیست.)
سعی کنید مثبت باشید و ناامید نشوید.
Even if today was bad, keep your chin up.
حتی اگر امروز بد بود، سرت را بالا نگه دار.
چیزی بسیار آسان یا بیدردسر.
The test was very easy, it was really a piece of cake.
آزمون بسیار آسان بود، مثل آب خوردن بود!
راز یا اطلاعات مهمی را فاش کردن.
Well, now that you’ve started, spill the beans.
خوب، حالا که شروع کردی، همهچی رو لو بده.
به معنی در حالتی از سردرگمی یا بینظمی است.
After the move, everything in the house was at sixes and sevens.
پس از جابجایی، همه چیز در خانه درهم و برهم بود.
یادگیری اصطلاحات خاص بریتیش میتواند به شما کمک کند تا درک بهتری از این لهجه داشته باشید و در تقویت لهجه بریتیش به کمک شما آید.
اسلنگها همان اصطلاحات و لغات کوچه بازاریای هستند که انگلیسی زبانان از آنها استفاده میکنند. مثلا در انگلیسی آمریکایی به دلار میگوییم buck و در انگلیسی بریتانیایی به پوند میگوییم quid. در ادامه جدولی از رایجترین اسلنگهای بریتیش را برای شما آماده کردهایم که میتوانید مشاهده کنید.
اسلنگ بریتیش | معنی فارسی |
Brew | نوشیدنی داغ (معمولا چای یا قهوه) |
Biscuit | بیسکویت، کوکی |
Tea | شام یا عصرانه |
Nosh | غذا، خوراک |
Cheeky | نازک نارنجی، بیپروا |
Blimey | عبارتی برای بیان تعجب یا شگفتی |
Chuffed | بسیار خوشحال و راضی |
Gobsmacked | شگفتزده، متحیر |
Knackered | خسته، فرسوده |
Loo | دستشویی، توالت |
Dodgy | مشکوک، ناقابل اعتماد |
Gaffer | رئیس، مدیر |
Quid | پوند (واحد پول بریتانیا) |
Skint | بیپول، ورشکست |
Snog | بوسیدن عاشقانه |
Trolley | سبد خرید در فروشگاه، چرخدستی |
یادگیری اصطلاحات و اسلنگهای بریتیش میتواند به شما کمک کند تا زبان انگلیسی را عمیقتر و با جزئیات بیشتری درک کنید. این کار همچنین میتواند تجربه شما از تماشای فیلمها، خواندن کتابها و ارتباط با انگلیسی زبانهای بریتانیایی را غنیتر کند. در ادامه به چند راه کاربردی برای یادگیری اصطلاحات بریتیش اشاره کردهایم.
تماشای فیلمها و سریالهای بریتانیایی: این یکی از بهترین روشها برای آشنایی با اصطلاحات و اسلنگهای روزمره است. سعی کنید با زیرنویس انگلیسی تماشا کنید تا بتوانید نوشتار و گفتار را با هم مرتبط کنید. برای علاقه مندان به لهجه بریتیش در این مقاله بهترین فیلم و سریال های لهجه بریتیش را معرفی کردهایم.
خواندن کتابها و مجلات بریتانیایی: کتابهایی که در بریتانیا نوشته شدهاند یا مجلات محلی میتوانند منبع خوبی برای آشنایی با فرهنگ و زبان عامیانه باشند.
گوش دادن به پادکستها و رادیوی بریتانیایی: بسیاری از پادکستها و برنامههای رادیویی وجود دارند که به زبان انگلیسی بریتانیایی پخش میشوند. این رسانهها میتوانند به شما کمک کنند تا با انواع لهجهها و اصطلاحات آشنا شوید. شاید پیدا کردن منابع لهجه بریتیش کمی چالش برانگیز باشد، به همین منظور لیستی از پادکست با لهجه بریتیش را برای شما جمع آوری کردهایم تا به هنگام نیاز به آن مراجعه کنید.
استفاده از اپلیکیشنها و وبسایتهای آموزشی: برخی اپلیکیشنها و وبسایتها بر روی آموزش زبان انگلیسی با تمرکز بر اصطلاحات و اسلنگهای بریتیش است.
ارتباط با بومیزبانان: اگر امکان برقراری ارتباط مستقیم با افرادی که زبان اولشان انگلیسی بریتانیایی است وجود داشته باشد، سعی کنید از این فرصت استفاده کنید. شبکههای اجتماعی و برنامههای تبادل زبان میتوانند در این زمینه مفید باشند.
یادداشتبرداری و تمرین: هنگام یادگیری اصطلاحات و اسلنگهای جدید، سعی کنید آنها را در جملات و موقعیتهای واقعی به کار ببرید.
جمعبندی
آشنایی با اصطلاحات و اسلنگهای بریتیش نه تنها باعث بهبود مهارتهای زبان انگلیسی شما میشود، بلکه به شما اجازه میدهد تا به راحتی و با اطمینان بیشتری با بومیزبانان انگلیسی بریتانیایی ارتباط برقرار کنید. این دانش، درک شما از فیلمها، موسیقی، ادبیات و فرهنگ بریتانیا را عمیقتر میکند و میتواند در مسافرتها، تحصیل یا کار در بریتانیا به شما کمک شایانی کند. به یاد داشته باشید، یادگیری زبان، مخصوصاً اصطلاحات انگلیسی بریتیش و اسلنگهای آن، یک فرآیند مداوم است و با تمرین و مواجهه مستمر، پیشرفت خواهید کرد.
سوالات متداول
چطور میتوانم تفاوت بین اصطلاحات بریتیش و آمریکایی را تشخیص دهم؟
برای تشخیص تفاوتها، توصیه میشود به منابع مختلفی از هر دو گونه زبانی گوش دهید و بخوانید. همچنین، استفاده از دیکشنریهایی که تفاوتهای این دو را نشان میدهند، میتواند مفید باشد.
آیا یادگیری اسلنگهای بریتیش برای امتحانات زبان انگلیسی ضروری است؟
برای امتحانات رسمی مانند IELTS یا TOEFL، تسلط بر اسلنگ ضروری نیست و بهتر است حتی اجتناب شود. اسلنگها به شما کمک میکنند تا انگلیسی را عامیانه تر صحبت کنید.
چگونه میتوانم اصطلاحات و اسلنگهای بریتیش را در زندگی روزمره به کار ببرم؟
سعی کنید اصطلاحات و اسلنگهای جدیدی که یاد میگیرید را در مکالمات روزمره خود با دوستان یا در نوشتار استفاده کنید. همچنین، شرکت در گروههای زبان یا تالارهای بحث مرتبط با زبان انگلیسی میتواند مفید باشد.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد،
درصد مطالعه مقاله