در دنیای امروز، دیجیتال مارکتینگ یکی از اساسیترین ابزارها برای توسعه و موفقیت کسبوکارها محسوب میشود. با گسترش روزافزون استفاده از اینترنت و فناوریهای دیجیتال، اهمیت آشنایی با اصطلاحات کلیدی این حوزه بیش از پیش احساس میشود. درک صحیح و کاربرد این اصطلاحات میتواند به شما کمک کند تا استراتژیهای بازاریابی خود را به طور موثرتری طراحی و اجرا کنید. در این مطلب، به معرفی و توضیح مهمترین اصطلاحات دیجیتال مارکتینگ به انگلیسی همراه با ترجمه و معنی فارسی آنها پرداختهایم تا بتوانید با دانش کاملتر وارد این عرصه شوید.
مطالبی که در ادامه مشاهده خواهید کرد:
- اصطلاحات پایهای دیجیتال مارکتینگ
- آشنایی با لغات انگلیسی تحلیل و اندازهگیری عملکرد
- لغات انگلیسی مربوط به ترافیک و بازاریابی
- لغات انگلیسی استراتژیها و تکنیکهای بازاریابی
اصطلاحات پایهای دیجیتال مارکتینگ
در این بخش به بررسی اصطلاحات پایهای دیجیتال مارکتینگ میپردازیم.
SEO (Search Engine Optimization)
- معنی: بهینهسازی موتور جستجو
- توضیح: فرایند بهبود وبسایت برای افزایش رتبهبندی در نتایج موتورهای جستجو.
PPC (Pay-Per-Click)
- معنی: پرداخت به ازای هر کلیک
- توضیح: مدل تبلیغات آنلاین که در آن تبلیغکنندگان به ازای هر کلیک هزینه میپردازند.
CPC (Cost Per Click)
- معنی: هزینه به ازای هر کلیک
- توضیح: مبلغی که تبلیغکننده به ازای هر کلیک روی تبلیغ خود میپردازد.
CTR (Click-Through Rate)
- معنی: نرخ کلیک
- توضیح: درصد کاربرانی که روی لینک تبلیغاتی کلیک میکنند نسبت به تعداد دفعاتی که تبلیغ نمایش داده شده است.
Impressions
- معنی: نمایشها
- توضیح: تعداد دفعاتی که تبلیغ یا محتوای شما دیده میشود.
CPM (Cost Per Thousand Impressions)
- معنی: هزینه به ازای هزار نمایش
- توضیح: هزینهای که به ازای هر هزار بار دیده شدن تبلیغ پرداخت میشود.
SERP (Search Engine Results Page)
- معنی: صفحه نتایج موتور جستجو
- توضیح: صفحهای که موتور جستجو پس از وارد کردن یک عبارت جستجو به کاربر نشان میدهد.
Backlink
- معنی: بکلینک
- توضیح: لینکی که از یک وبسایت به وبسایت شما داده میشود و برای بهبود SEO اهمیت دارد.
جدول جملات اصطلاحات پایه دیجیتال مارکتینگ به همراه ترجمه
در این بخش با هر یک از اصطلاحات اصلی دیجیتال مارکتینگ مثال نوشتهایم و معنی فارسی آن را آماده کردهایم.
اصطلاحات
|
جمله انگلیسی
|
ترجمه فارسی
|
SEO (Search Engine Optimization)
|
We need to focus on SEO to improve our website’s ranking on Google.
|
ما باید بر SEO تمرکز کنیم تا رتبه وبسایت خود را در گوگل بهبود دهیم.
|
PPC (Pay-Per-Click)
|
Our PPC campaign generated a lot of traffic last month.
|
کمپین PPC ما ماه گذشته ترافیک زیادی ایجاد کرد.
|
CPC (Cost Per Click)
|
The CPC for our ads has decreased significantly.
|
CPC برای تبلیغات ما به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
|
CTR (Click-Through Rate)
|
Increasing the CTR is crucial for the success of our ads.
|
افزایش CTR برای موفقیت تبلیغات ما حیاتی است.
|
Impressions
|
Our new ad received over 10,000 impressions in just one day.
|
تبلیغ جدید ما در فقط یک روز بیش از 10,000 نمایش دریافت کرد.
|
CPM (Cost Per Thousand Impressions)
|
The CPM for our campaign is quite reasonable.
|
CPM برای کمپین ما نسبتاً منطقی است.
|
SERP (Search Engine Results Page)
|
Our goal is to appear on the first page of the SERP.
|
هدف ما ظاهر شدن در صفحه اول SERP است.
|
Backlink
|
Acquiring high-quality backlinks can boost your SEO.
|
به دست آوردن بکلینکهای با کیفیت بالا میتواند SEO شما را تقویت کند.
|
برای حفظ و یادگیری هر چه بهتر این کلمات پیشنهاد میکنیم، مقاله آموزش لغات انگلیسی را بخوانید.
آشنایی با لغات انگلیسی تحلیل و اندازهگیری عملکرد
در این بخش با لغات انگلیسی مربوط به تحلیل و اندازهگیری عملکرد در بخش مارکتینگ آشنا میشویم.
Conversion Rate
- معنی: نرخ تبدیل
- توضیح: درصد بازدیدکنندگانی که اقدام مورد نظر (مانند خرید، ثبتنام) را انجام میدهند.
Bounce Rate
- معنی: نرخ پرش
- توضیح: درصد بازدیدکنندگانی که پس از مشاهده تنها یک صفحه، وبسایت را ترک میکنند.
ROI (Return on Investment)
- معنی: بازگشت سرمایه
- توضیح: معیاری برای اندازهگیری سود یا زیان حاصل از سرمایهگذاری در بازاریابی.
A/B Testing
- معنی: تست A/B
- توضیح: فرایند مقایسه دو نسخه مختلف از یک صفحه وب یا تبلیغ برای تعیین اینکه کدام یک عملکرد بهتری دارد.
KPI (Key Performance Indicator)
- معنی: شاخص کلیدی عملکرد
- توضیح: معیاری برای اندازهگیری موفقیت کلی یک فعالیت یا کمپین بازاریابی.
LTV (Lifetime Value)
- معنی: ارزش طول عمر
- توضیح: مقدار کل درآمدی که یک مشتری در طول عمر خود به یک کسبوکار میآورد.
CPA (Cost Per Acquisition)
- معنی: هزینه به ازای هر کسب
- توضیح: هزینهای که برای به دست آوردن یک مشتری جدید پرداخت میشود.
CAC (Customer Acquisition Cost)
- معنی: هزینه کسب مشتری
- توضیح: مجموع هزینههایی که برای به دست آوردن یک مشتری جدید صرف میشود.
جدول مثال از جملات تحلیل و اندازهگیری عملکرد به همراه ترجمه
در ادامه با کلمات معرفی شده در این بخش مثال زدهایم و میتوانید آنها را با معنی فارسی مشاهده کنید.
اصطلاحات
|
جمله انگلیسی
|
ترجمه فارسی
|
Conversion Rate
|
Our website’s conversion rate improved after the redesign.
|
نرخ تبدیل وبسایت ما پس از طراحی مجدد بهبود یافت.
|
Bounce Rate
|
A high bounce rate indicates that users are leaving the site quickly.
|
نرخ پرش بالا نشان میدهد که کاربران به سرعت سایت را ترک میکنند.
|
ROI
|
We need to calculate the ROI of our marketing campaigns.
|
ما باید ROI کمپینهای بازاریابی خود را محاسبه کنیم.
|
A/B Testing
|
A/B testing helps us determine which version of the ad performs better.
|
تست A/B به ما کمک میکند تا تعیین کنیم کدام نسخه از تبلیغ عملکرد بهتری دارد.
|
KPI
|
Tracking KPIs is essential for measuring the success of our marketing strategies.
|
پیگیری KPIها برای اندازهگیری موفقیت استراتژیهای بازاریابی ما ضروری است.
|
LTV
|
Understanding the LTV of our customers helps in making strategic decisions.
|
درک LTV مشتریان ما به اتخاذ تصمیمات استراتژیک کمک میکند.
|
CPA
|
We need to reduce our CPA to make our marketing efforts more cost-effective.
|
ما باید CPA خود را کاهش دهیم تا تلاشهای بازاریابی ما مقرون به صرفهتر شود.
|
CAC
|
The CAC for acquiring new customers has increased this quarter.
|
CAC برای به دست آوردن مشتریان جدید در این سهماهه افزایش یافته است.
|
لغات انگلیسی مربوط به ترافیک و بازاریابی
در این بخش معرفی لغات مربوط انگلیسی به بخش ترافیک و بازاریابی میپردازیم.
Organic Traffic
- معنی: ترافیک ارگانیک
- توضیح: تعداد بازدیدکنندگانی که به طور طبیعی و بدون پرداخت هزینه وارد وبسایت شما میشوند.
Paid Traffic
- معنی: ترافیک پولی
- توضیح: تعداد بازدیدکنندگانی که از طریق تبلیغات پولی وارد وبسایت شما میشوند.
Lead Generation
- معنی: تولید لید
- توضیح: فرایند جذب و جمعآوری اطلاعات تماس افرادی که به محصولات یا خدمات شما علاقهمند هستند.
Landing Page
- معنی: صفحه فرود
- توضیح: صفحهای از وبسایت که کاربر پس از کلیک روی یک لینک تبلیغاتی وارد آن میشود و معمولاً شامل یک فراخوان به اقدام (CTA) است.
Lead Nurturing
- معنی: پرورش لید
- توضیح: فرایند ایجاد و تقویت روابط با مشتریان بالقوه تا زمانی که آماده خرید شوند.
Conversion Funnel
- معنی: قیف تبدیل
- توضیح: مسیر یا فرایندی که یک کاربر طی میکند تا به مشتری تبدیل شود.
جدول مثال از کلمات مربوط به ترافیک و بازاریابی
در ادامه با کلمات معرفی شده در این بخش مثال زدهایم و میتوانید آنها را با معنی فارسی مشاهده کنید.
اصطلاحات
|
جمله انگلیسی
|
ترجمه فارسی
|
Organic Traffic
|
Our SEO efforts have significantly increased our organic traffic.
|
تلاشهای SEO ما ترافیک ارگانیک ما را به طور قابل توجهی افزایش داده است.
|
Paid Traffic
|
The paid traffic from our recent campaign has shown promising results.
|
ترافیک پولی از کمپین اخیر ما نتایج امیدوارکنندهای را نشان داده است.
|
Direct Traffic
|
We have seen a rise in direct traffic since launching our new website.
|
ما از زمان راهاندازی وبسایت جدید خود افزایش ترافیک مستقیم را مشاهده کردهایم.
|
Referral Traffic
|
Referral traffic from partner websites has contributed to our growth.
|
ترافیک ارجاعی از وبسایتهای شریک به رشد ما کمک کرده است.
|
Lead Generation
|
Our lead generation strategy is focusing on capturing high-quality leads.
|
استراتژی تولید لید ما بر جذب لیدهای با کیفیت بالا تمرکز دارد.
|
Landing Page
|
The landing page needs to be optimized for better conversions.
|
صفحه فرود باید برای تبدیلهای بهتر بهینه شود.
|
Lead Nurturing
|
Lead nurturing campaigns help turn prospects into loyal customers.
|
کمپینهای پرورش لید به تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار کمک میکنند.
|
Conversion Funnel
|
Understanding the conversion funnel is key to improving sales.
|
درک قیف تبدیل کلید بهبود فروش است.
|
لغات انگلیسی استراتژیها و تکنیکهای بازاریابی
در این بخش لغات مربوط به استراتژیهای مارکتینگ را مرور کنیم و در ادامه از آنها در جملات انگلیسی استفاده میکنیم.
Content Marketing
- معنی: بازاریابی محتوا
- توضیح: استراتژی بازاریابی که بر تولید و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و منسجم برای جذب و نگهداشتن مخاطبان هدف تمرکز دارد.
Social Media Marketing
- معنی: بازاریابی در رسانههای اجتماعی
- توضیح: استفاده از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی برای تبلیغ محصولات یا خدمات و برقراری ارتباط با مشتریان.
Email Marketing
- معنی: بازاریابی ایمیلی
- توضیح: استفاده از ایمیل برای ارسال پیامهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی به مشتریان فعلی و بالقوه.
Affiliate Marketing
- معنی: بازاریابی وابسته
- توضیح: نوعی بازاریابی که در آن شرکتها به افراد یا سایر کسبوکارها کمیسیون میدهند تا محصولات یا خدمات آنها را تبلیغ کنند.
Influencer Marketing
- معنی: بازاریابی تاثیرگذار
- توضیح: استفاده از افراد محبوب و تأثیرگذار در رسانههای اجتماعی برای تبلیغ محصولات یا خدمات.
Remarketing / Retargeting
- معنی: بازاریابی مجدد / هدفگیری مجدد
- توضیح: فرایند هدفگیری دوباره کاربرانی که قبلاً از وبسایت شما بازدید کردهاند، با تبلیغات خاص.
Native Advertising
- معنی: تبلیغات بومی
- توضیح: تبلیغاتی که به طور طبیعی در قالب و محتوای پلتفرمی که در آن نمایش داده میشود، ادغام شدهاند.
Programmatic Advertising
- معنی: تبلیغات برنامهای
- توضیح: استفاده از نرمافزارها و الگوریتمها برای خرید و مدیریت تبلیغات به صورت خودکار و هدفمند.
Influencer Marketing
- معنی: بازاریابی تاثیرگذار
- توضیح: استفاده از افراد محبوب و تأثیرگذار در رسانههای اجتماعی برای تبلیغ محصولات یا خدمات.
Viral Marketing
- معنی: بازاریابی ویروسی
- توضیح: استراتژیای که در آن محتوای تبلیغاتی به سرعت توسط کاربران به اشتراک گذاشته میشود و به شکل ویروسی گسترش مییابد.
جدول مثال از لغات استراتژیها و تکنیکهای بازاریابی
در این جدول میتوانید کلمات استفاده شده در بالا را در جملات انگلیسی به همراه معنی فارسی مشاهده کنید.
اصطلاحات
|
جمله انگلیسی
|
ترجمه فارسی
|
Content Marketing
|
Content marketing helps build trust with our audience.
|
بازاریابی محتوا به ایجاد اعتماد با مخاطبان ما کمک میکند.
|
Social Media Marketing
|
Social media marketing is essential for brand visibility.
|
بازاریابی در رسانههای اجتماعی برای دیده شدن برند ضروری است.
|
Email Marketing
|
Email marketing campaigns are effective for customer retention.
|
کمپینهای بازاریابی ایمیلی برای نگهداشتن مشتریان مؤثر هستند.
|
Affiliate Marketing
|
Affiliate marketing allows us to reach a broader audience.
|
بازاریابی وابسته به ما اجازه میدهد تا به مخاطبان گستردهتری دسترسی پیدا کنیم.
|
Influencer Marketing
|
Influencer marketing leverages popular figures to promote products.
|
بازاریابی تاثیرگذار از افراد محبوب برای تبلیغ محصولات استفاده میکند.
|
Remarketing / Retargeting
|
Remarketing helps to re-engage users who have previously visited our site.
|
بازاریابی مجدد به جذب مجدد کاربرانی که قبلاً از سایت ما بازدید کردهاند کمک میکند.
|
Native Advertising
|
Native advertising blends seamlessly with the platform’s content.
|
تبلیغات بومی به طور بینقص با محتوای پلتفرم ادغام میشود.
|
Programmatic Advertising
|
Programmatic advertising automates the ad buying process.
|
تبلیغات برنامهای فرایند خرید تبلیغات را خودکار میکند.
|
Viral Marketing
|
Viral marketing aims to create content that spreads rapidly online.
|
بازاریابی ویروسی هدفش ایجاد محتوایی است که به سرعت در اینترنت گسترش یابد.
|
جمعبندی
در این مقاله از وبسایت انگلیش توربو به اصطلاحات و کلمات رایج در دنیای دیجیتال مارکتینگ به زبان انگلیسی پرداختیم، حفظ و یادگیری این کلمات به شما کمک میکند تا بتوانید پا به دنیای وسیع دیجیتال مارکتینگ بگذارید.
سوالات متداول
SEO چیست و چرا اهمیت دارد؟
SEO یا بهینهسازی موتور جستجو، فرایندی است که برای بهبود رتبهبندی وبسایت در نتایج جستجوی طبیعی موتورهای جستجو انجام میشود. اهمیت SEO در این است که باعث افزایش بازدیدکنندگان ارگانیک به وبسایت میشود و در نتیجه میتواند به افزایش فروش و درآمد منجر شود.
تفاوت بین SEO و SEM چیست؟
SEO به بهینهسازی وبسایت برای کسب رتبههای بهتر در نتایج جستجوی طبیعی میپردازد، در حالی که SEM شامل استفاده از تبلیغات پولی در موتورهای جستجو برای نمایش وبسایت در نتایج جستجو میشود. به عبارت دیگر، SEO ترافیک ارگانیک ایجاد میکند و SEM ترافیک پولی.