در این مطلب از وبلاگ انگلیش توربو قصد دارید تا تمامی واژگان مربوط به اعضای صورت را بررسی کنیم و اصطلاحاتی که با این عبارات در زبان انگلیسی رایج هستند را به همراه معنی فارسی برای شما توضیح دهیم. همچنین، در پایان این مقاله میتوانید یک نمونه مکالمه انگلیسی راجع به اعضای صورت را مشاهده کنید.
مطالبی که در ادامه مشاهده خواهید کرد:
- لغات مربوط به چشم در زبان انگلیسی
- واژگان مربوط به بینی در زبان انگلیسی
- لغات انگلیسی مربوط به دهان
- لغات انگلیسی مربوط به گوش
- واژگان انگلیسی مربوط به چانه و گونهها
- مثال از لغات اعضای صورت به زبان انگلیسی با معنی فارسی
- مکالمه انگلیسی راجع به لغات اعضای صورت
لغات مربوط به چشم در زبان انگلیسی
چشمها (eyes) از چندین قسمت مختلف تشکیل شدهاند که هر کدام نقش مهمی در دیدن و حفاظت از چشمها ایفا میکنند. در زیر به برخی از این قسمتها اشاره میکنیم:
- مردمک (pupil): قسمت مرکزی سیاه رنگ چشم که نور از طریق آن وارد میشود.
- عنبیه (iris): حلقه رنگی دور مردمک که به تنظیم مقدار نوری که وارد چشم میشود کمک میکند.
- پلک (eyelid): پوست نازکی که چشم را میپوشاند و از آن در برابر گرد و غبار و نور شدید محافظت میکند.
- مژه (eyelash): موهای کوتاهی که روی لبه پلک قرار دارند و به محافظت از چشم در برابر ذرات کوچک کمک میکنند.
- ابرو (eyebrow): نواری از مو که بالای چشم قرار دارد و به جلوگیری از ورود عرق و آب به چشم کمک میکند.
- قرنیه (cornea): لایه شفاف جلوی چشم که نور را به سمت مردمک هدایت میکند.
- شبکیه (retina): لایهای در پشت چشم که نور را به سیگنالهای عصبی تبدیل میکند.
برای یادگیری و به خاطر سپردن بهتر هر یک از این لغات انگلیسی، پیشنهاد میکنیم مقاله آموزش لغات انگلیسی را بخوانید.
افعال انگلیسی مرتبط با چشم
افعالی که به چشمها مربوط میشوند، اغلب در توصیف حرکات و رفتارهای مختلف چشمها به کار میروند. در زیر به برخی از این افعال اشاره میکنیم:

- پلک زدن (blink): باز و بسته شدن سریع پلکها.
- She blinked rapidly to clear the tears from her eyes.
- او به سرعت پلک زد تا اشکهایش را پاک کند.
- چشمک زدن (wink): بستن یک چشم به طور موقت برای ارسال پیام یا شوخی.
- He winked at me to show that everything was fine.
- او به من چشمک زد تا نشان دهد همه چیز درست است.
- خیره شدن (gaze): نگاه کردن طولانی مدت و ثابت به چیزی.
- She gazed at the sky and fell into deep thought.
- او به آسمان خیره شد و به فکر فرو رفت.
- زل زدن (stare): نگاه کردن طولانی مدت و ثابت، معمولاً به طرز غیرمعمول یا ناخوشایند.
- He stared at the computer screen for hours.
- فارسی: او به صفحه کامپیوتر زل زده بود.
- چپچپ نگاه کردن (squint): نگاه کردن با چشمان نیمهباز برای دیدن بهتر یا در واکنش به نور شدید.
- She squinted at the bright sunlight.
- او به خورشید نگاه کرد و چپچپ نگاه کرد.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی مرتبط با چشم
برخی عبارات و اصطلاحات مرتبط با چشمها به صورت استعاری در زبان انگلیسی به کار میروند و معانی متفاوتی دارند. در زیر به برخی از این عبارات اشاره میکنیم:
- اصطلاح انگلیسی توجه کسی را جلب کردن (catch someone’s eye): باعث شدن که کسی به شما توجه کند.
- Her red dress caught my eye.
- لباس قرمز او توجه من را جلب کرد.
- اصطلاح انگلیسی see eye to eye: با کسی همنظر بودن یا توافق داشتن.
- We totally see eye to eye on this matter.
- در این موضوع ما کاملا همنظر هستیم.
واژگان مربوط به بینی در زبان انگلیسی
بینی (nose) یکی از اجزای مهم صورت است که نقش کلیدی در تنفس و بویایی ایفا میکند. در این بخش، به معرفی واژگان مختلف مرتبط با بینی و افعال مرتبط با آنها میپردازیم.
بینی از چندین قسمت مختلف تشکیل شده است که هر کدام وظایف خاصی دارند. در زیر به برخی از این قسمتها اشاره میکنیم:
- سوراخ بینی (nostril): دو حفره در قسمت جلویی بینی که هوا از طریق آنها وارد و خارج میشود.
- پل بینی (bridge): قسمت بالایی و استخوانی بینی که بین دو چشم قرار دارد.
- تیغه بینی (septum): دیوارهای که سوراخهای بینی را از هم جدا میکند.
- نوک بینی (tip): قسمت جلویی و نرم بینی که بالای سوراخهای بینی قرار دارد.
افعال انگلیسی مرتبط با بینی
افعالی که به بینی مربوط میشوند، اغلب در توصیف حرکات و رفتارهای مختلف بینی به کار میروند. در زیر به برخی از این افعال اشاره میکنیم:
- بو کردن (sniff): کشیدن هوا از طریق بینی برای استشمام بوی چیزی.
- He sniffed the flowers and smiled.
- او گلها را بو کرد و لبخند زد.
- عطسه کردن (sneeze): خروج ناگهانی و قوی هوا از بینی و دهان به دلیل تحریک مجاری تنفسی.
- He sneezed because of the dust.
- او به دلیل گرد و غبار عطسه کرد.
- فین کردن (blow): خروج هوا از بینی با فشار برای پاک کردن آن.
- He blew his nose into the tissue.
- مثال: او در دستمال فین کرد.
- چین دادن (wrinkle): چین و چروک دادن بینی به دلیل انزجار یا نارضایتی.
- She wrinkled her nose at the unpleasant smell
- مثال: او به بوی نامطبوع غذا بینیاش را چین داد.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی مرتبط با بینی
برخی عبارات و اصطلاحات مرتبط با بینی به صورت استعاری در زبان انگلیسی به کار میروند و معانی متفاوتی دارند. در زیر به برخی از این عبارات اشاره میکنیم:
- اصطلاح انگلیسی turn up one’s nose: نشان دادن عدم علاقه یا تکبر نسبت به چیزی یا کسی.
- He turned up his nose at our offer and refused.
- او به پیشنهاد ما دماغ بالا گرفت و قبول نکرد.
- اصطلاح انگلیسی keep one’s nose clean: دوری کردن از مشکلات یا کارهای غیرقانونی.
- He always tries to keep his nose clean and stay out of trouble.
- او همیشه سعی میکند دماغش را پاک نگه دارد و درگیر مشکلات نشود.
لغات انگلیسی مربوط به دهان
دهان (mouth) یکی از اجزای اصلی صورت است که در گفتار، خوردن و نمایش احساسات نقش مهمی دارد. در این بخش، به معرفی واژگان مختلف مرتبط با دهان و افعال مرتبط با آن میپردازیم.

دهان از چندین قسمت مختلف تشکیل شده است که هر کدام وظایف خاصی دارند. در زیر به برخی از این قسمتها اشاره میکنیم:
- لبها (lips): قسمتهای نرم و قابل انعطاف که در قسمت بیرونی دهان قرار دارند.
- زبان (tongue): عضوی درون دهان که در گفتار و مزه کردن غذا نقش دارد.
- دندانها (teeth): ساختارهای سخت و سفید که برای جویدن غذا استفاده میشوند.
- لثهها (gums): بافتهای نرم صورتی رنگ که دندانها را احاطه کردهاند.
- کام (palate): سقف دهان که از دو بخش سخت و نرم تشکیل شده است.
افعال انگلیسی مرتبط با دهان
افعالی که به دهان مربوط میشوند، اغلب در توصیف حرکات و رفتارهای مختلف دهان به کار میروند. در زیر به برخی از این افعال اشاره میکنیم:
- لبخند زدن (smile): کشیدن لبها به سمت بالا و نشان دادن خوشحالی.
- She smiled at me.
- او به من لبخند زد.
- اخم کردن (frown): کشیدن ابروها به سمت پایین و نشان دادن ناراحتی یا نارضایتی.
- He frowned when he heard the bad news.
- او از شنیدن خبر بد اخم کرد.
- لب ورچیدن (pout): بیرون آوردن لبها به نشانه ناراحتی یا نارضایتی.
- She pouted because she couldn’t get the chocolate.
- و لبهایش را ورچید چون نمیتوانست شکلات بگیرد.
- جویدن (chew): خرد کردن غذا با دندانها قبل از بلعیدن.
- He chewed the apple slowly.
- او به آرامی سیب را جوید.
- لیسیدن (lick): کشیدن زبان بر روی چیزی.
- She licked the ice cream.
- او بستنی را لیسید.
- گاز گرفتن (bite): فرو بردن دندانها در چیزی و کندن آن.
- He took a bite of the apple.
- او سیب را گاز زد.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی مرتبط با دهان
برخی عبارات و اصطلاحات مرتبط با دهان به صورت استعاری در زبان فارسی به کار میروند و معانی متفاوتی دارند. در زیر به برخی از این عبارات اشاره میکنیم:
- اصطلاح انگلیسی زبان خود را گاز گرفتن (bite one’s tongue): خودداری کردن از گفتن چیزی.
- He bit his tongue to avoid saying something rude.
- او زبانش را گزید تا حرف بیادبانهای نزند.
- اصطلاح انگلیسی put one’s foot in one’s mouth: گفتن چیزی که موجب شرمندگی یا ناراحتی شود.
- He put his foot in his mouth by saying that.
- او با گفتن آن حرف، خودش را شرمنده کرد..
لغات انگلیسی مربوط به گوش
گوشها (ears) از اجزای مهم صورت هستند که در شنیدن و برقراری ارتباط با محیط اطراف نقش مهمی دارند. در این بخش، به معرفی واژگان مختلف مرتبط با گوشها و افعال مرتبط با آنها میپردازیم. گوشها از چندین قسمت مختلف تشکیل شدهاند که هر کدام وظایف خاصی دارند. در زیر به برخی از این قسمتها اشاره میکنیم:
- لاله گوش (earlobe): قسمت نرم و پایین گوش که قابل لمس است.
- گوش خارجی (auricle): قسمت بیرونی گوش که صداها را جمعآوری میکند.
- کانال گوش (ear canal): مجرایی که صداها را به سمت پرده گوش هدایت میکند.
- پرده گوش (eardrum): غشایی نازک که صداها را به لرزش در میآورد و آنها را به گوش داخلی منتقل میکند.
افعال انگلیسی مرتبط با گوشها
افعالی که به گوشها مربوط میشوند، اغلب در توصیف حرکات و رفتارهای مختلف گوشها به کار میروند. در زیر به برخی از این افعال اشاره میکنیم:
- شنیدن (hear): دریافت صداها با گوشها.
- He heard the music.
- او صدای موسیقی را شنید.
- گوش دادن (listen): توجه کردن به صداها.
- He listened to the lesson.
- او به درس گوش میداد.
- فالگوش ایستادن (eavesdrop): مخفیانه گوش دادن به مکالمات دیگران.
- He eavesdropped behind the door to hear the conversation.
- او پشت در گوش ایستاد تا صحبتها را بشنود.
- گوش گرفتن (plug): بستن گوشها برای جلوگیری از شنیدن صداها.
- He plugged his ears at the concert because the sound was too loud.
- او در کنسرت گوشهایش را گرفت چون صدا بسیار بلند بود.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی مرتبط با گوش
برخی عبارات و اصطلاحات مرتبط با گوشها به صورت استعاری در زبان فارسی به کار میروند و معانی متفاوتی دارند. در زیر به برخی از این عبارات اشاره میکنیم:
- اصطلاح انگلیسی play it by ear: عمل کردن بدون برنامهریزی قبلی.
- He decided to play it by ear during his trip and have no plans.
- او تصمیم گرفت در سفرش بدون برنامهریزی عمل کند و هیچ برنامهای نداشته باشد.
- اصطلاح انگلیسی bend someone’s ear: صحبت کردن با کسی برای مدت طولانی، معمولا در مورد مشکلات یا درخواستها.
- He always bends his boss’s ear to get his requests accepted
- او همیشه با مدیرش زیاد صحبت میکند تا درخواستهایش را قبول کند.
واژگان انگلیسی مربوط به چانه و گونهها
گونهها و چانه اجزای مهمی از صورت هستند که در نمایش احساسات و بیان ویژگیهای فردی نقش دارند. در این بخش، به معرفی واژگان مختلف مرتبط با گونهها و چانه و افعال مرتبط با آنها میپردازیم. گونهها و چانه از چندین قسمت مختلف تشکیل شدهاند که هر کدام وظایف خاصی دارند. در زیر به برخی از این قسمتها اشاره میکنیم:
- استخوان گونه (cheekbone): استخوان برجستهای که زیر چشمها قرار دارد و ساختار گونهها را شکل میدهد.
- چال گونه (dimple): فرورفتگی کوچکی که در برخی افراد هنگام لبخند زدن روی گونهها ظاهر میشود.
- فک (jaw): ساختار استخوانی که دندانها را در بر میگیرد و به جویدن غذا کمک میکند.
- آرواره (mandible): قسمت پایینی فک که حرکت میکند و در باز و بسته کردن دهان نقش دارد.
افعال انگلیسی مرتبط با گونهها و چانه
افعالی که به گونهها و چانه مربوط میشوند، اغلب در توصیف حرکات و رفتارهای مختلف این اجزا به کار میروند. در زیر به برخی از این افعال اشاره میکنیم:
- سرخ شدن (blush): تغییر رنگ گونهها به قرمز به دلیل خجالت یا هیجان.
- She blushed from the compliments.
- او از تعریف دیگران سرخ شد.
- دندان قروچه کردن (clench): فشار دادن دندانها به هم به دلیل خشم یا استرس.
- He clenched his teeth in anger.
- او از عصبانیت دندانهایش را قروچه کرد.
- تندتند حرف زدن (chatter): صحبت کردن سریع و بدون توقف.
- She chattered excitedly.
- او از خوشحالی تندتند حرف میزد.
عبارات و اصطلاحات انگلیسی مرتبط با گونهها و چانه
برخی عبارات و اصطلاحات مرتبط با گونهها و چانه به صورت استعاری در زبان فارسی به کار میروند و معانی متفاوتی دارند. در زیر به برخی از این عبارات اشاره میکنیم:
- اصطلاح انگلیسی turn the other cheek: تحمل کردن بیعدالتی یا توهین بدون پاسخ دادن.
- He turned the other cheek instead of fighting back.
- او به جای دعوا، بیعدالتی را تحمل کرد و از مشکل دور شد.
- اصطلاح انگلیسی take it on the chin: پذیرفتن مشکل یا شکست با شجاعت.
- He took it on the chin after losing the match and tried harder.
- او بعد از شکست در مسابقه، مشکل را با شجاعت پذیرفت و تلاش بیشتری کرد.
این مثالها به شما کمک میکنند تا واژگان و افعال مرتبط با قسمتهای مختلف صورت را بهتر درک کرده و در مکالمات روزمره خود استفاده کنید.
مثال لغات اعضای صورت به زبان انگلیسی
در این بخش، به کاربرد واژگان و افعال مرتبط با قسمتهای مختلف صورت در جملات نمونه میپردازیم. این جملات به زبانآموزان کمک میکند تا بهتر با نحوه استفاده از این واژگان در مکالمات روزمره آشنا شوند.

|
جمله انگلیسی
|
ترجمه فارسی
|
|
She blinked rapidly to clear the tears from her eyes.
|
.او به سرعت پلک زد تا اشکهایش را پاک کند |
|
He winked at me to show that everything was fine.
|
.او به من چشمک زد تا نشان دهد همه چیز درست است
|
|
She gazed at the sky and fell into deep thought.
|
.او به آسمان خیره شد و به فکر فرو رفت
|
|
He stared at the computer screen for hours.
|
.او به صفحه کامپیوتر زل زده بود
|
|
She squinted at the bright sunlight.
|
.او به خورشید نگاه کرد و چپچپ نگاه کرد |
|
He sniffed the flowers and smiled.
|
.او گلها را بو کرد و لبخند زد |
|
He sneezed because of the dust.
|
.او به دلیل گرد و غبار عطسه کرد |
|
He blew his nose into the tissue.
|
.او در دستمال فین کرد |
|
She wrinkled her nose at the unpleasant smell.
|
.او به بوی نامطبوع غذا بینیاش را چین داد |
| She smiled at me warmly. |
.او به من لبخند زد
|
| He frowned upon hearing the bad news. |
.او از شنیدن خبر بد اخم کرد
|
| She pouted because she couldn’t get the chocolate. |
.او لبهایش را ورچید چون نمیتوانست شکلات بگیرد
|
| He chewed the apple slowly. |
.او به آرامی سیب را جوید
|
| She licked the ice cream. |
.او بستنی را لیسید
|
| He bit into the apple. |
.او از سیب گاز گرفت
|
| She heard the sound of music. |
.او صدای موسیقی را شنید
|
| He listened to the lecture attentively. |
.او به درس گوش میداد
|
| She eavesdropped on the conversation behind the door. |
.او پشت در گوش ایستاد تا صحبتها را بشنود
|
| He plugged his ears during the loud concert. |
.او در کنسرت گوشهایش را گرفت چون صدا بسیار بلند بود
|
| She blushed when she received the compliment. |
.او از تعریف دیگران سرخ شد
|
| He clenched his teeth in anger. |
.او از عصبانیت دندانهایش را قروچه کرد
|
| She chattered excitedly about her trip. |
.او از خوشحالی تندتند حرف میزد
|
مکالمه انگلیسی راجع به لغات اعضای صورت
در ادامه مکالمهای انگلیسی برایتان آماده کردهایم که لغات مربوط به اعضای صورت در جملات استفاده شدهاند. پیشنهاد میکنیم این مکالمه را با دقت بخوانید.
| جمله انگلیسی |
ترجمه فارسی |
| Ali: Why are you blinking so much? |
علی: چرا اینقدر پلک میزنی؟ |
| Sarah: I have something in my eye. |
.سارا: چیزی در چشمم رفته است |
| Ali: Did you just wink at me? |
علی: آیا همین الان به من چشمک زدی؟ |
| Sarah: Yes, I wanted to show you that everything is fine. |
.سارا: بله، میخواستم نشان دهم که همه چیز درست است |
| Ali: What are you staring at? |
علی: به چی زل زدی؟ |
| Sarah: I’m just lost in thought. |
.سارا: فقط غرق در افکارم هستم |
| Ali: Why are you squinting? |
علی: چرا چپچپ نگاه میکنی؟ |
| Sarah: The sunlight is too bright. |
سارا: نور خورشید خیلی شدید است. |
| Ali: Did you smell that? |
علی: آیا آن بو را حس کردی؟ |
| Sarah: Yes, it smells like flowers. |
.سارا: بله، بوی گل میدهد |
| Ali: Why did you sneeze? |
علی: چرا عطسه کردی؟ |
| Sarah: The dust made me sneeze. |
.سارا: گرد و غبار باعث شد عطسه کنم |
| Ali: You look happy. Why are you smiling? |
علی: به نظر خوشحال میآیی. چرا لبخند میزنی؟ |
| Sarah: I just received good news. |
.سارا: تازه خبر خوبی دریافت کردم |
| Ali: Why are you frowning? |
علی: چرا اخم کردی؟ |
| Sarah: I’m worried about something. |
.سارا: نگران چیزی هستم |
| Ali: Stop pouting and tell me what’s wrong. |
علی: لب ورچیدن را بس کن و بگو چه شده. |
| Sarah: I’m upset because I didn’t get what I wanted. |
سارا: ناراحتم چون چیزی که میخواستم را نگرفتم. |
| Ali: What are you chewing? |
علی: داری چی میجویی؟ |
| Sarah: I’m chewing an apple. |
.سارا: دارم سیب میجوم |
| Ali: Did you hear that music? |
علی: آیا آن موسیقی را شنیدی؟ |
| Sarah: Yes, it’s beautiful. |
.سارا: بله، زیباست |
| Ali: Are you listening to me? |
علی: داری به من گوش میدهی؟ |
| Sarah: Yes, I’m listening carefully. |
.سارا: بله، با دقت گوش میدهم |
| Ali: Were you eavesdropping on our conversation? |
علی: آیا داشتی به مکالمه ما گوش میایستادی؟ |
| Sarah: No, I just happened to hear it. |
.سارا: نه، فقط اتفاقی شنیدم |
| Ali: Why are you plugging your ears? |
علی: چرا گوشهایت را گرفتهای؟ |
| Sarah: The noise is too loud for me. |
سارا: صدا برای من خیلی بلند است. |
| Ali: Why did you blush? |
علی: چرا سرخ شدی؟ |
| Sarah: I got embarrassed by the compliment. |
.سارا: از تعریف خجالت کشیدم |
| Ali: Why are you clenching your teeth? |
علی: چرا دندانهایت را قروچه میکنی؟ |
| Sarah: I’m really angry right now. |
.سارا: الان واقعا عصبانی هستم |
| Ali: Why are you chattering so much? |
علی: چرا اینقدر تندتند حرف میزنی؟ |
| Sarah: I’m excited about my trip. |
.سارا: از سفرم هیجانزدهام |
این مثالها و مکالمه به شما کمک میکنند تا واژگان و افعال مرتبط با قسمتهای مختلف صورت را بهتر درک کرده و در مکالمات روزمره خود استفاده کنید. همانطور که مشاهده کردید، یادگیری کلمات مرتبط با اعضای صورت به انگلیسی به شما کمک میکند تا در مکالمات خود در این باره تسلط و درک مطلب بهتری داشته باشید. در همین راستا خواندن مقاله اعضای بدن به انگلیسی نیز میتواند بسیار مفید باشد.
جمعبندی
در این مطلب از وبسایت انگلیش توربو سعی شد تا تمامی لغات مربوط به صورت در زبان انگلیسی را برای شما جمعآوری کنیم و هر کدام را توضیح دهیم. سعی کنید این لغات را جایی یادداشت کنید و با تمرین زیاد به تسلط کافی دست پیدا کنید.
سوالات متداول
- چگونه میتوانم واژگان مرتبط با صورت را بهخاطر بسپارم؟
- بهترین راه برای بهخاطر سپردن واژگان جدید، استفاده مکرر از آنها در مکالمات روزمره و نوشتن جملات نمونه است. همچنین، تمرینات کاربردی و تکرار منظم میتواند به تقویت حافظه شما کمک کند.
- چرا آشنایی با واژگان صورت مهم است؟
- آشنایی با واژگان صورت به شما کمک میکند تا در مکالمات روزمره، توصیفها و بیان احساسات بهتر و دقیقتر عمل کنید. این واژگان در ارتباطات بین فردی و درک بهتر مکالمات بسیار مفید هستند.
- چه تفاوتی بین “stare” و “gaze” وجود دارد؟
- “Stare” به معنی زل زدن طولانی مدت و ثابت، معمولاً به طرز غیرمعمول یا ناخوشایند است، در حالی که “gaze” به معنی نگاه کردن طولانی مدت و ثابت به چیزی با علاقه یا تفکر عمیق است.
- چگونه میتوانم از اشتباهات رایج در استفاده از واژگان صورت جلوگیری کنم؟
- برای جلوگیری از اشتباهات، سعی کنید جملات نمونه بیشتری بخوانید و تمرین کنید. همچنین، از دوستان یا معلمان خود بخواهید که جملات شما را بررسی کنند و به شما بازخورد دهند.
- آیا میتوانم این واژگان را در مکالمات رسمی نیز استفاده کنم؟
- بله، بسیاری از این واژگان در مکالمات رسمی نیز کاربرد دارند، به خصوص در توصیفها و بیان احساسات. با این حال، در مکالمات رسمیتر، از واژگان مناسبتر و دقیقتری استفاده کنید.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.