• انگلیش توربو
  • ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
  • ۱۰ دقیقه
  • ۷ دیدگاه

افعال پرکاربرد فوتبال به انگلیسی به همراه معنی

تصور کنید روبروی تلویزیون نشسته و در حال تماشای فوتبال به انگلیسی هستید. یک لحظه اتفاقی میفتد که از تلویزیون غافل شده و متوجه آخرین ضربات بازیکنان نمی‌شوید! اگر افعال پرکاربرد فوتبال به انگلیسی را کاملا بلد باشید، با استفاده از سخنان گزارشگر به راحتی متوجه اتفاقات درون بازی خواهید شد! شاید بتوان گفت که بسیاری از افراد نیتیو (بومی) گزارش بسیار بهتری نسبت به گزارشگران داخلی ارائه می‌دهند و می‌توان گفت که یادگیری خیلی از لغات فوتبال و یا اصطلاحات فوتبال خالی از لطف نیست. اگرچه که بسیاری از این لغات فوتبالی را به فارسی هم همان شکل استفاده می‌کنیم. ما در این مقاله، لیست افعال پرکاربرد فوتبال به انگلیسی را به همراه مثال و توضیحات جمع‌آوری کردیم. 

لیستی از افعال پرکاربرد فوتبال به انگلیسی

افعال پرکاربرد فوتبال به انگلیسی به همراه معنی

فعل معنی مثال معنی
To concede (a goal) گل خوردن

The team has conceded only 19 goals in 28 games.

این تیم در ۲۸ بازی تنها ۱۹ گل خورده است.
To cross سانتر کردن

He crossed the ball to Bremer, who somehow failed to score from 2 meters out.

او توپ را برای برمر سانتر کرد، که نتوانست از فاصله ی دو متری گل بزند.
To dribble دریبل کردن

He was trying to dribble the ball past his opponents.

او سعی می‌کرد توپ را از مقابل حریف دریبل کند.
To dive بازیکن بدون هیچ برخوردی خود را زمین می‌زند تا خطا بگیرد / تمارض

Referees should book players when they dive.

داوران باید هنگام تمارض بازیکنان را جریمه کنند.
To head با سر ضربه زدن Rooney headed the ball into the back of the net. رونی توپ را با ضربه سر وارد دروازه کرد.
To kick ضربه زدن / شوت کردن

Billy was kicking a ball around the field.

بیلی در حال ضربه زدن به توپ در اطراف زمین بود.
To score (a goal) گل زدن

He has scored 12 goals so far this season.

او تا اینجای فصل ۱۲ گل زده.
To pass پاس دادن

He passed to Beckham on the edge of the penalty area.

او در آستانه محوطه پنالتی به بکهام پاس داد.
To shoot شوت کردن

Giggs shot from the halfway line.

گیگز از نیمه میدان شوت کرد.
substitute تعویض کردن

Michael Owen had to be substituted after 20 minutes on the field.

مایکل اوون باید در دقیقه ی ۲۰ بازی تعویض میشد.
To Win/lose a match بردن/باختن

Who’s winning?

چه کسی برنده است؟
To play against بازی کرن در مقابل

Bristol will play against Coventry next week.

بریستول هفته ی آینده به مصاف کاونتری می‌رود.
To draw مساوی کردن

Liverpool drew with Juventus.

لیورپول مقابل یوونتوس مساوی کرد.
To beat/

To defeat

شکست دادن

Brazil were beaten 2-1.

برزیل ۲-۱ شکست خورد.
To chip زدن زیر توپ

United scored just before half-time when Adcock cleverly chipped the ball over the keeper.

یونایتد دقیقا قبل از اتمام نیمه اول وقتی که ادکاک با ضربه به زیر توپ را از بالای سر دروازه بان وارد دروازه کرد، گل زد
To foul خطا کردن

He was sent off for a foul on the French captain.

او به دلیل خطا روی کاپیتان فرانسه از زمین اخراج شد.
To get(a yellow card) کارت زرد گرفتن

He got a yellow card for a nasty foul on Vastic.

او به دلیل خطای بد روی و استیک کارت زرد گرفت.
Send off اخراج کردن

Liverpool’s player was sent off for punching another player.

بازیکن لیورپول به دلیل مشت زدن به بازیکن دیگر اخراج شد.
Knock out حذف کردن از مسابقات

The German team were knocked out in the first round.

تیم آلمان در مرحله اول حذف شد.
Boo هو کردن

Some of the audience started booing.

بعضی از تماشاگرها شروع کردن به هو کردن.‌
Be robbed به داوری باختن

The referee was totally biased and sided with the other team. We should have won, we were robbed.

داور کاملا به نفع تیم حریف بود. ما باید برنده می‌شدیم، ما به داور باختیم.

اُمیدواریم که این مطاب مفید واقع شده باشد. اگر سوالی دارید حتما در بخش کامنت‌ها بپرسید.

اشتراک گذاری مقاله در شبکه‌های اجتماعی

میزان رضایت کاربران از این مقاله
میزان رضایت کاربران از این مقاله
Rate this post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − هفت =