توربو، جدیدترین روش برای یادگیری زبان بدون نياز به كتاب و جزوه، از مبتدی تا پیشرفته مناسب برای همه افراد در همه سنین
آموزش زبان انگلیسی

  • انگلیش توربو
  • ۱۴۰۳/۰۲/۱۶
  • ۱۰ دقیقه
  • ۰ دیدگاه
فهرست مطالب

    تجربه‌ی یادگیری زبان بهترین معلم است – 3 عامل مهم یادگیری

    تجربه‌ی یادگیری زبان بهترین معلم است – چرا و چگونه؟

    تجربه‌ی یادگیری زبان بهترین معلم است – چرا و چگونه؟

    تجربه‌ی یادگیری زبان – وقتی به فعالیت‌های یادگیری خود فکر می‌کنم، چیزی که بیش‌تر به یاد می‌آورم تجربه‌ی لذت بخش از خواندن و گوش دادن به مطالب جالب، داستان‌ها، مصاحبه‌ها، کتاب‌ها و موارد دیگر است که همه آن‌ها مرا با دنیاهایی آشنا کردند که قبلاً برایم ناشناخته بودند.

    این همان چیزی است که استفان کراشن آن را «محتوای قانع‌کننده-Compelling Content» می‌نامد. با محتوای جذاب، خود تجربه‌ی یادگیری زبان قانع کننده می‌شود.

    فقط این نیست که یک تجربه لذت‌بخش با زبان به یادگیری کمک می‌کند، بلکه این تجربه در اصل یادگیری ما است. هر گونه تلاش برای درک، یا حتی تسلط بر گرامر یا تلفظ، در واقع، مستلزم تجربه‌ی قبلی قابل توجهی با زبان است.

    این توضیحات و قوانین جدید باید به چیزی مرتبط باشد که قبلاً تجربه کرده‌ایم. اگر رویکردی طبیعی را برای یادگیری زبان دنبال کنیم، با تکیه بر تجربه و تجربه با زبان، بسیاری از چیزها به طور طبیعی سر جای خود قرار می‌گیرند.

    سه کلید یادگیری زبان

    تجربه‌ی یادگیری زبان – چند سال پیش وقتی در کنفرانس ACTFL در سن دیگو شرکت کردم، از دکتر مری آن لیمن-هگر، رئیس مرکز منابع فراگیری زبان در دانشگاه ایالتی سن دیگو شنیدم که می‌گفت تنها سه چیز در یادگیری زبان مهم است: نگرش زبان آموز، زمان صرف شده با زبان و توانایی توجه. 

    نگرش: زبان‌آموزان موفق فقط خود را به یادگیری زبان می‌اندازند. با این حال، اکثریت قریب به اتفاق زبان‌آموزان در برابر این فرآیند مقاومت می‌کنند. در برخی سطوح نمی‌خواهند زبان را یاد بگیرند، فکر نمی‌کنند می‌توانند یاد بگیرند، دوست ندارند آن را یاد بگیرند و برایشان سخت است. آن‌ها هنوز موفقیت در یادگیری زبان را تجربه نکرده‌اند.

    در نتیجه در برابر یادگیری زبان مقاومت می‌کنند. من معتقدم که وظیفه‌ی اصلی معلمان این است که بر این مقاومت غلبه کنند، به زبان‌آموزان یک تجربه‌ی معنادار و مثبت از زبان و یادگیری زبان به عنوان یک فرآیند ارائه دهند.

    زمان: دکتر لیمن-هاگر لزوماً به زمان در کلاس درس یا ساعات آموزشی اشاره نمی‌کند. اشاره او به زمان صرف شده با زبان، خواندن، گوش دادن، نوشتن و صحبت کردن بود. همان‌طور که همه ما می‌دانیم، یادگیری یک زبان زمان می‌برد.

    توانایی توجه: زبان‌آموزان باتجربه به چیزهایی در زبان مانند نحوه‌ی تلفظ کلمات، نحوه بیان ایده‌ها، و شکل الگوهای جدید توجه می‌کنند. زبان‌آموزان ضعیف متوجه این چیزها نمی‌شوند.

    معلمان می‌توانند به اشاره به این موارد در زبان کمک کنند، اما در نهایت زبان‌آموزان باید این توانایی را ایجاد کنند که خودشان متوجه آن‌ها شوند. مرور گرامر، اشتباه کردن، و آگاهی از خلأهای زبان، همگی به ما کمک می‌کنند تا متوجه آنچه در زبان اتفاق می‌افتد باشیم. 

    ورودی معنادار (Comprehensible Input) کراشن 

    تجربه‌ی یادگیری زبان بهترین معلم است – چرا و چگونه؟

    تجربه‌ی یادگیری زبان – همانطور که پروفسور کراشن می‌گوید، “اگر پیام را بفهمید، در حال یادگیری هستید.” من جلوتر می‌روم و می‌گویم “اگر از تجربه‌ی یادگیری لذت می‌برید، در حال یادگیری هستید.” یادگیری من همیشه بر اساس محتوای جالبی است که با من طنین‌انداز شده و از آن لذت می‌برم. بیش از هر مکالمه یا موقعیت خاصی که در آن از زبان استفاده کردم، تجربه‌های لذت‌بخشی را با محتوایی به یاد می‌آورم که هنگام گوش دادن و خواندن مرا مجذوب خود می‌کرد.

    به یاد می‌آورم که شیفتگی من به تمدن و فرهنگ انگلیسی، زمانی که در سن 16 سالگی آموخته‌ام را از کلاس درس خارج کردم، چه تاثیری بر یادگیری انگلیسی‌ام گذاشت. 

    پروست – تجربه‌ی یادگیری زبان 

    تجربه‌ی یادگیری زبان – هنگام یادگیری ماندارین، یادم می‌آید که بارها و بارها به 相声 (دیالوگ‌های کمیک شیانگ شنگ) و هنرمندانی مانند 侯宝林 گوش می‌دادم، حتی زمانی که واقعاً آن‌ها را به خوبی درک نمی‌کردم.

    من احساس رضایت خود را از خواندن 骆驼祥子 (پسر ریکشا) اثر 老舍 (لائو او) به یاد دارم. یادم می آید که در حین رانندگی در توکیو بارها و بارها به رادیو NHK ویژه درباره تاریخچه عصر شووا در ژاپن، 昭和の記録 گوش می‌دادم.

    به عنوان یک مبتدی در زبان روسی هنگام گوش دادن به دوره مبتدی “او کیست” به زبان روسی در LingQ دقیقاً می‌دانم کجا بودم. بلافاصله پس از آن، توانستم به سونات کرویتسر تولستوی بروم، هم به صورت کتاب صوتی و هم با خواندن آن در .LingQ یادم می‌آید که در صف گمرک فرودگاه ایستاده بودم و آن را در قالب کتاب صوتی گوش می‌دادم و شب‌ها با کامپیوترم متن را مرور می‌کردم.

    هنوز هم میتوانم خودم را در حال دویدن در اطراف پارک تصور کنم در حالی که به یک نسخه درام رادیویی فوق العاده از تورگنیف Отцы и дети  (پدران و پسران) گوش می‌دهم. من همین کار را با نسخه‌های کتاب صوتی فوق‌العاده پینوکیو و I Promessi Sposi اثر Il Narratore انجام دادم. من می‌توانم تجربیاتم را به عنوان یک زبان‌آموز مبتدی، متوسط ​​و پیشرفته در بیشتر زبان‌هایی که یاد گرفته‌ام و از آنها لذت برده‌ام، بازگو کنم. این‌ها تجربیات زنده‌ای هستند که درگیری من را با این زبان‌ها شکل داده است.

    اولین تجربه نامشخص ما با یک زبان، متون ساده‌ای است که همیشه واضح نیستند، اما زمینه‌ای را فراهم می‌کنند تا به ما در درک ساختار و تلفظ زبان کمک کنند. در ابتدا ما در درک این‌ها مشکل داریم، اما با پشتکار این متون واضح‌تر می‌شوند. فقط با ورودی‌های زیاد، شروع به درک خوبی از نحوه عملکرد زبان جدید می‌کنیم.

    به عنوان یک زبان آموز متوسط ​​یا پیشرفته، از متون زبان‌آموز دور می‌شویم و با محتوای معنادارتر سروکار داریم. اکنون فرآیند یادگیری به پاداش خود تبدیل می‌شود، زیرا ما خود را در موضوعات مورد علاقه غوطه‌ور می‌کنیم، حتی اگر اغلب بدون درک کامل. ماجراجویی ادامه دارد و یادگیری ما نیز ادامه دارد.

    تجربه‌ی یادگیری زبان – چگونه مطالب قانع‌کننده را مطالعه کنیم؟

    تجربه‌ی یادگیری زبان – محتوای جذاب اغلب دشوار است. با توجه به اینکه کلمات نسبتاً نادری که فقط یک یا دو بار ظاهر می‌شوند ممکن است 15٪ از کلمات را در بافت معنی‌دار تشکیل دهند، بدیهی است که برای خواندن و گوش دادن به محتوای مورد علاقه باید با مطالبی برخورد کنیم که تعداد نسبتاً زیادی کلمات ناشناخته دارند. 

    به همین دلیل است که شرایطی وجود دارد که امروزه دسترسی به این نوع محتوا را بسیار آسان‌تر می‌کند. در تجربه‌ام، ترجیح می‌دهم با هر متنی که می‌خوانم، صدا داشته باشم، حداقل تا زمانی که یک سطح متوسط ​​قوی باشم. من می‌خواهم توانایی جستجوی کلمات و عبارات بلافاصله با استفاده از فرهنگ لغت الکترونیکی را داشته باشم.

    من توانایی ذخیره‌ی کلمات و عباراتی را که جستجو کرده‌ام می‌خواهم، زیرا معمولاً معنای کلماتی را که در فرهنگ لغت جستجو می‌کنم فراموش می‌کنم. حتی فراموش می‌کنم که حتی قبلاً آن‌ها را دیده بودم. من به راهی برای برجسته کردن کلماتی که قبلاً مشاهده کرده‌ام نیاز دارم تا به من کمک کند در آینده متوجه آن‌ها شوم.

    من می‌خواهم بتوانم عباراتی را برجسته کنم که حاوی الگوها و ساختارهای دستور زبان هستند که برای من مشکل ایجاد می‌کنند. من می‌خواهم بتوانم آن‌ها را در دسته‌های مختلف برای بررسی بعدی برچسب گذاری کنم.

    به عبارت دیگر، می‌خواهم بتوانم با متنی که از آن یاد می‌گیرم تعامل داشته باشم و با کلمات و عباراتی که یاد می‌گیرم به گونه‌ای تعامل داشته باشم که با مواد آموزشی سنتی امکان‌پذیر نبوده است. بیش‌تر از آن، می‌خواهم بتوانم محتوای مورد علاقه‌ام را انتخاب کنم تا از آن یاد بگیرم.همه این‌ها تجربه یادگیری زبان را شدیدتر می‌کند و تضمین می‌کند که من با آن خواهم ماند. 

    تجربه‌ی یادگیری زبان – GPS

    تجربه‌ی یادگیری زبان – من فقط در مورد ورودی صحبت کرده‌ام، زیرا برای من ورودی، واژگان و درک مطلب مهارت‌های اساسی برای پیشرفت در یادگیری زبان هستند. با این حال، نقش خروجی (Output) در همه این‌ها چیست؟ در مورد چیزی که ممکن است آن را “GPS” (گرامر، تلفظ و صحبت کردن) بنامیم چطور؟

    البته هر سه مهم هستند. علاوه بر این، معلمان و زبان‌آموزان معمولاً اهمیت زیادی به GPS می‌دهند. سوال این است که چقدر باید روی   GPS و در چه مرحله‌ای از یادگیری خود تاکید کنیم.

    باز هم به تجربه خودم اشاره می‌کنم. من معمولاً یک زبان جدید را با یک یا دو کتاب شروع می‌کنم، شاید چیزی از مجموعه‌های Teach Yourself و Coloquial، و سعی می‌کنم دیدی کلی از نحوه بیان افکار و مفاهیم مختلف در زبان جدید داشته باشم. با این حال، من انتظار ندارم هیچ یک از این‌ها را به خاطر بسپارم و سعی نمی‌کنم خودم را مجبور به یادگیری آن کنم. من در این کتاب‌ها سوالات و تمرین‌ها را انجام نمی‌دهم.

    در عوض، اغلب به پاسخ این تمرین‌ها نگاه می‌کنم، جایی که معمولاً می‌توانم همان الگو را بارها تکرار کنم. من سعی نمی‌کنم مغزم را مجبور کنم به تمرین‌ها یا سوالات پاسخ دهد، زیرا آن را تجربه‌ای ناخوشایند می‌دانم، و چون متقاعد نشده‌ام که خیلی کمک می‌کند. همان‌طور که در بالا توضیح دادم ترجیح می‌دهم روی گوش دادن و خواندن تمرکز کنم.

    این فعالیت ممکن است منفعل به نظر برسد، اما در تجربه من، دایره لغات و آشنایی من با زبان را تقویت می‌کند و من را برای مرحله‌ای که می‌توانم شروع به صحبت کنم آماده می‌کند. در مورد تلفظ تا حدودی یکسان است. من سعی نمی‌کنم در ابتدا تلفظ را کم‌کم کنم، زیرا انجام این کار برایم بسیار دشوار است. از سوی دیگر، پس از گوش دادن به دها و صدها ساعت صدا، متوجه می‌شوم که توانایی من در تشخیص تلفظ و آهنگ زبان بهبود می‌یابد و در نتیجه توانایی من برای بازتولید این صداها بهبود می‌یابد.

    من هر تلاش عمده در تلفظ را به بعد به تعویق می‌اندازم. این بدان معناست که من معمولاً هر زمان که در حال یادگیری زبان هستم، صحبت کردن را به تاخیر می‌اندازم و در مکانی نیستم که به آن زبان صحبت می‌شود، که معمولاً همین‌طور است. با این حال، زمانی که من در ژاپن زندگی می‌کردم اینطور نبود، زیرا اطرافم با افرادی بود که ژاپنی صحبت می‌کردند.

    با این حال، فعالیت اصلی یادگیری من، حتی در ژاپن، گوش دادن و خواندن بود. من همیشه از شروع صحبت زمانی حمایت می‌کنم که یادگیرنده احساس می‌کند یا نیاز یا فرصتی برای صحبت کردن دارد. من فکر نمی‌کنم اگر زبان‌آموزان آمادگی انجام این کار را ندارند یا نمی‌خواهند، نباید تشویق یا مجبور به صحبت شوند. اما زمانی فرا می‌رسد که باید صحبت کنیم. 

    تجربه‌ی یادگیری زبان – جمع‌بندی 

    در این مطلب سعی بر آن بود که تجربه‌ی یادگیری زبان را از دیدگاه یک فردی ببینید تا از نظر علمی و تجربی یادگیری زبان را بررسی کنیم؛ برای درک بهتر زبان انگلیسی به این مطلب ما سر بزنید. 

    اشتراک گذاری مقاله در شبکه‌های اجتماعی

    میزان رضایت کاربران از این مقاله
    میزان رضایت کاربران از این مقاله
    Rate this post

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *