این متن نوشته شده توسط یکی از اگزمینرهای آیلتس میباشد:
عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه – خب، اگر به مثال در کانادا نگاه کنم، وضعیتی که من بهترین آن را میدانم، تقریباً هر کانادایی انگلیسی زبان فرانسه در مدرسه دارد. بسته به استان ممکن است شش سال، هشت سال یا ده سال فرانسوی باشد. تعداد بسیار کمی از این بچهها از دبیرستان فارغالتحصیل میشوند که میتوانند فرانسوی صحبت کنند. من از آنچه در کشورهای دیگر، کشورهای انگلیسی زبان میشنوم، همین امر صادق است.
همیشه عدهای هستند که در نهایت خیلی خوب صحبت میکنند و به کشوری میروند که در آن زبان صحبت میشود، اما آنها یک اقلیت بسیار کوچک هستند، اکثریت قریب به اتفاق شکست میخورند. من نمیدانم وضعیت در کشورهای دیگر چگونه است، اما من در ژاپن زندگی میکردم. همه در مدرسه انگلیسی دارند و اکثریت قریب به اتفاق انگلیسی را نمیفهمند.
من به اسپانیا سفر کردم، همین طور است. در حال حاضر همیشه تعداد کمی از مردم وجود دارند که انگلیسی یا زبانهای دیگر را خوب صحبت میکنند، اما اکثریت مردم اینطور نیستند. من گمان میکنم که اکثریت قریب به اتفاق افرادی که زبان میخوانند، در واقع به این زبان صحبت نمیکنند. پس آیا آنها شکست خوردهاند؟ باز هم، همه چیز به این بستگی دارد که شکست را چگونه تعریف کنید.
اگر به مثال بچههای انگلیسی زبان در کانادا برگردم، بیشتر آن بچهها زبان فرانسه خود را در مدرسه پاس میکردند. آنها شکست نخوردهاند. هفت از 10، هشت از 10، نه از 10، هر چه بود، اکثر آنها قبول شدند. آنها برای خروج از دبیرستان باید قبول میشدند. بنابراین آنها به این معنا شکست نخوردند، اما از این نظر شکست خوردند که یاد نگرفتند به زبان صحبت کنند مانند فارسی زبانانی که در مدرسه درس انگلیسی را صرفا پاس کردهاند.
در حال حاضر سه سال است که در زبان عربی و دو سال است که زبان فرانسوی را یاد میگیرم، نمیتوانم بگویم که به خوبی به هر یک از این زبانها صحبت میکنم. فرانسوی من الان بهتر است؛ من این فرصت را داشتهام که از آن کمی اینجا و آنجا در اطراف شهرهای مختلف استفاده کنم. من اکنون با علم خود زبان عربی را فرا میگیرم، و در مکالماتمان با او مشکل دارم، جای هیچ سوالی نیست.
اما آیا من در زبان شکست میخورم؟ بنابراین باز هم، من نیستم، فکر نمیکنم شکست بخورم، زیرا از کاری که انجام میدهم لذت میبرم. من بیشتر و بیشتر میفهمم. بنابراین من فکر میکنم که عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه به اهداف ما بستگی دارد، اهدافی که برای خود تعیین میکنیم یا اهدافی که دیگران برای ما تعیین میکنند.
من گمان میکنم که در سیستم آموزشگاه زبان انگلیسی ما در کانادا، اکثر آن دانشآموزان تنها یک هدف دارند و آن موفقیت در آزمون است. آنها علاقهی خاصی به صحبت کردن به زبان فرانسوی ندارند. بنابراین آنها بر اساس هدف خود موفق شدند. آنها بر اساس هدفی که شخص دیگری از آنها انتظار دارد و آن توانایی صحبت کردن است، موفق نشدند.
شاید در سیستم مدرسهی ما باید بر درک مطلب تاکید کنیم نه صحبت کردن. بنابراین هنگامی که سعی میکنید صحبت کنید یا بنویسید، زبان را تولید میکنید تا معلم بتواند شما را تصحیح کند، به شما نمره بدهد، یا حتی زمانی که در حال گوش دادن هستید، معلم شما را در درک شنیداری شما آزمایش میکند و شما را در معرض شکست قرار میدهد. .
اگر به سادگی بگوییم که میخواهیم بچهها را در مدرسه در معرض محتوای زیادی قرار دهیم، امیدوارم محتوایی که به آن علاقهمند باشند. من گاهی فکر میکنم اگر بچههای سیستم آموزشگاههای انگلیسی زبان کانادایی چیزی جز 60 داستان کوچک نداشتند و هر سال آنها فقط داستانهای کوچک، حداقل در پایان، داستانهای کوچکی را که شما بعد از 5، 6، 8 سال فکر میکنید، درک میکردند.
در حال حاضر، من مطمئن نیستم که آنها داستانهای کوچک را درک کنند، مگر اینکه در زبان فرانسوی غوطهور باشند. بنابراین در واقع آنها در زبان فرانسوی خود بسیار اندک مطالب به دست میآورند.با وجود انواع و اقسام آموزشها در مورد افعال و زمانها و مواردی از این قبیل که سعی میکنند برای قبولی در آزمونهای خود به آن متوسل شوند و سپس به سرعت فراموش کنند.
بنابراین من فکر میکنم بخشی از عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه در سیستم آموزشی ما همین تاکید بر تولید زبان و استفاده صحیح از آن است. در واقع، اکثریت قریب به اتفاق افراد انگلیسی زبان، کودکان کانادایی، نیازی به صحبت کردن به زبان فرانسوی ندارند. آنها کسی را ندارند که با او فرانسوی صحبت کنند. بنابراین این یک انتظار غیر واقعی است.
شاید در ژاپن هم همینطور باشد. اکثریت قریب به اتفاق مردم ژاپن کسی را ندارند که با او انگلیسی صحبت کنند. آنها واقعاً نیازی به صحبت کردن به زبان انگلیسی ندارند، به جز یک بار که ممکن است به اروپا یا جای دیگری سفر کنند که برای برقراری ارتباط به زبان انگلیسی نیاز داشته باشند.
اما دیگر خیلی دیر شده است، زیرا آنها تمام وقت خود را صرف یادگیری نحوهی صحبت کردن کردهاند و هنوز نمیتوانند صحبت کنند. من کاملاً متقاعد شدهام، اما بدون آن پایه قوی در درک، آنها ممکن است به توانایی بیان چند چیز برای آزمون یا تولید چند چیز برای آزمون دست یابند، اما پس از آن از بین میرود زیرا اساساً زبان را نمیفهمند.
بنابراین من فکر میکنم بخش بزرگی از عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه همین تاکید بر صحبت کردن و تولید زبان است که غیرواقعی است، زیرا از نظر واقع بینانه برای خوب صحبت کردن، باید زیاد صحبت کنید. اکثریت افرادی که در محیطی زبان میآموزند که فرصت زیادی برای صحبت کردن ندارند، در نهایت به خوبی صحبت نمیکنند.
بنابراین، به نظر من، بسیار مفیدتر است که بر درک مطلب تأکید کنیم و اجازه دهیم آنها از مطالب بسیار ساده و تکراری به فیلمها فارغالتحصیل شوند، چیزهایی که همیشه مورد علاقه آنها هستند، تأکید بر درک مطلب، نه درک مطلبی که افراد را روی آن آزمایش میکنیم. درک مطلب، زیرا آنها در ابتدا به چیزهایی گوش میدهند که تکراری هستند، اما در نهایت چیزهایی را که مورد علاقه آنها است که درجهی عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه را کاهش میدهد، گوش میدهند.
زبانآموزان خود را با چیزی که یک انتظار غیر واقعی است، نمیسنجند، توانایی صحبت کردن به زبان را به خوبی میسنجند، آنها خود را با روشی که من با زبان عربی و فرانسوی خود انجام میدهم میسنجند: آیا هنوز این کار را انجام میدهم؟ آیا من از آن لذت میبرم؟ آیا با کاری که من به انجام آن علاقه دارم مطابقت دارد؟
تا زمانی که همه آن چیزها درست باشد، حتی اگر نتوانم خوب صحبت کنم، به اهدافم میرسم تا به عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه دچار نشوم. اما اگر انتظار این باشد که بعد از شش ماه باید به زبان صحبت کنم و بعد نتوانم، احساس میکنم شکست خوردهام.
بنابراین فکر میکنم هدف من این است که باید اهداف آموزش زبان را تغییر دهیم و بر درک مطلب تأکید بیشتری داشته باشیم که به معنای گوش دادن و خواندن بیشتر است. به مردم اجازه دهید از هر کاری که میتوانند در زبان انجام دهند لذت ببرند و بر این اساس، من فکر میکنم مردم در مورد یادگیری زبان خود احساس بهتری خواهند داشت؛ در نتیجه آنها بهتر یاد خواهند گرفت و ما شکست کمتری در یادگیری زبان خواهیم داشت.
عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه – در این مطلب سعی بر آن بود که شما را با چند دلیل عدم موفقیت در یادگیری زبان خارجه از زبان یکی از اساتید بخوانیم؛ حال شما هم اگر معضلات گفته شده را دارید بهتر است هرچه سریعتر نسبت به رفع آنها اقدام کنید.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.