مبحث یادگیری و حفظ لغات جدید، همواره یکی از معضلات دانشجویان و زبانآموزان انگلیسی بوده و همیشه به دنبال راه و روشی راحت برای حفظ کلمات بودهاند. خوشبختانه روشهای زیادی برای یادگیری واژگان جدید وجود دارد که هر فرد متناسب با نحوهی یادگیریاش، میتواند از یک یا ترکیبی از آنها استفاده کند. برای همین مجموعهی ما به این فکر افتاد که شاید خالی از لطف نباشد که در این مقاله دربارهی پیشوندهای زبان انگلیسی مطلبی بنویسد و مثالهای کاربردی برای آن ارائه دهد تا کمک شایانی به شما در این زمینه کرده باشد.
واحدهای زبانی بسته به محل قرارگیریشان در کلمه، به سه دستهی پیشوند (prefix)، پسوند (suffix) و میانوند (infix) تقسیم میشوند و در اثر تغییر در هر کدام، نقش یا معنی کلمه تغییر میکند.
یادگیری پیشوندهای زبان انگلیسی اهمیت بسیاری دارد. پیشوندها بخشی از واژگان هستند که به کلمات اصلی اضافه میشوند و معنی آنها را تغییر میدهند یا مفهوم جدیدی را ایجاد میکنند. در واقع، یادگیری پیشوندها به شما امکان میدهد تا با دانستن تعداد محدودی پیشوند، به طور معناداری تعداد زیادی کلمه را در زبان انگلیسی بسازید و دامنه لغات خود را گستردهتر کنید.!
یادگیری پیشوندها به شما کمک میکند تا واژگان را به صورت سیستماتیک و منظم درک کنید و معانی آنها را پیش بینی کنید. برخی پیشوندها معنای معینی را به کلمات میدهند، مانند “un-” که به معنای “نا-” است و کلمات را منفی میکند، مانند “unhappy” (ناراضی) و “unfair” (ناعادلانه). در عین حال، برخی پیشوندها باعث تغییر کامل در معنای یک کلمه میشوند، مانند “pre-” که به معنای “پیش از” است و معنای جدیدی را برای کلمه میسازد، مانند “preview” (پیش نمایش) و “preheat” (پیش گرم کردن).
با یادگیری پیشوندها، میتوانید لغات را به سرعت شناسایی کنید و درک بهتری از متنهای انگلیسی پیدا کنید. همچنین، این دانش به شما در مکالمه و نوشتن به صورت دقیقتر و غنیتر کمک میکند، زیرا با استفاده از پیشوندها میتوانید به مکالمه انگلیسی خود تنوع ببخشید.
به طور کلی، یادگیری پیشوندهای زبان انگلیسی مهم است زیرا به شما امکان میدهد تا واژگان را به طرز ساختاری و معنایی بهتری درک کنید و مهارتهای زبانی خود را بهبود بخشید.
در ادامه لیستی از پیشوندهای زبان انگلیسی را به همراه مثال برای شما آوردهایم.
PREFIX (پیشوند) | (معادل فارسی-انگلیسی) | (مثال) |
ante- | / پیش از before | antenatal, anteroom, antedate |
anti- | / در مقابل against, opposing | antibiotic, antidepressant, antidote |
circum- | / پیرامون، دور و بر around | circumstance, circumvent, circumnavigate |
co- | / با، همراه with | co-worker, co-pilot, co-operation |
de- | / سوا از، جدا از off, down, away from | devalue, defrost, derail, demotivate |
dis- | / دور، سوا، جدopposite of, not | disagree, disappear, disintegrate, disapprove |
em-, en- | (فعل ساز) شدن، کردن/ cause to, put into | embrace, encode, embed, enclose, engulf |
epi- | رو، روی، بر، برون، خارجی، بیرونی، کنار، کناری، در میان / upon, close to, after | epicentre, episcope, epidermis |
ex- | قبلی، خارج از / former, out of | ex-president, ex-boyfriend, exterminate |
extra- | / فراتر از، بیشتر از beyond, more than | extracurricular, extraordinary, extra-terrestrial |
fore- | / قبل از، پیش از before | forecast, forehead, foresee, foreword, foremost |
homo- | / هم -، برابر، همان، طور same | homosexual, homonuclear, homoplastic |
hyper- | / بیش از، بالای over, above | hyperactive, hyperventilate |
il-, im-, in-, ir- | / نه، نا -، بی -، بدون not | impossible, illegal, irresponsible, indefinite |
im-, in- | / داخل into | insert, import, inside |
infra- | / زیر beneath, below | infrastructure, infrared, infrasonic, infraspecific |
inter-, intra- | / وسط، میان between | interact, intermediate, intergalactic, intranet |
macro- | / بزرگ large | macroeconomics, macromolecule |
micro- | / کوچک small | microscope, microbiology, microfilm, microwave |
mid- | / وسط middle | midfielder, midway, midsummer |
mis- | / اشتباه، سوء wrongly | misinterpret, misfire, mistake, misunderstand |
mono- | / یک، تک one, singular | monotone, monobrow, monolithic |
non- | / نا -، غیر -، عدم not, without | nonsense, nonentity, nondescript |
omni- | هر، همه / all, every | omnibus, omnivore, omnipotent |
para- | / کنار beside | parachute, paramedic, paradox |
post- | / بعد، بعد از after | post-mortem, postpone, post-natal |
pre- | / قبل، پیش before | prefix, predetermine, pre-intermediate |
re- | / دوباره again | return, rediscover, reiterate, reunite |
semi- | نیم، نیمه، نصف/ half | semicircle, semi-final, semiconscious |
sub- | / زیر under | submerge, submarine, sub-category, subtitle |
super- | / بالا، بیشتر above, over | superfood, superstar, supernatural, superimpose |
therm- | / گرما، حرارت heat | thermometer, thermostat, thermodynamic |
trans- | / فرا -، ترا -، ماورای، آن سوی across, beyond | transport, transnational, transatlantic |
tri- | سه، سه گانه / three | triangle, tripod, tricycle |
un- | / بدون، فاقد، not | unfinished, unfriendly, undone, unknown |
uni- | یک، تنها، یکتا / one | unicycle, universal, unilateral, unanimous |
در ادامهی پیشوندهای انگلیسی تعدادی پیشوند دیگر نیز برای شما آودهایم. این پیشوندهای انگلیسی که در ادامه میآیند غالبا برای اندازهگیری استفاده میشوند.
پیشوند nano-
پیشوند nano- در سیستم متریک استفاده می شود و پیشوند نشان دهنده ضریب یک میلیاردیم است.
مثال: Nanometer
پیشوند milli-
پیشوند milli- در سیستم متریک استفاده می شود. فقط یک کاربرد دارد و آن برای نشان دادن ضریب یک هزارم است.
مثال: Millimeter
پیشوند centi-
centi- یک پیشوند واحد در سیستم متریک است. نشان دهنده ضریب یک صدم است
مثال: Centimeter, centigram, centiliter
پیشوند kilo-
پیشوند kilo- یک پیشوند واحد اعشاری در سیستم متریک است. نشان دهندهی ضرب در هزار است.
مثال: Kilogram, kilometer, kilojoule, kilobyte, kilobit, kiloohm, kilosecond
پیشوند mega-
پیشوند mega- به دو صورت قابل استفاده است. اولی به عنوان پیشوند واحد در سیستم متریک است و یک میلیون واحد را توصیف میکند. دومی به عنوان یک افزودنی برای کلمات است تا آنها را چیزی بزرگ نشان دهد.
مثال:
Megapixel, megahertz, megabyte, megawatt, megadeath, megaton, megameter, etc.
Mega-mass, mega-man, mega-important, mega-dope, mega-sized, etc.
پیشوند giga-
پیشوند giga- در سیستم متریک برای نشان دادن ضریب یک میلیارد استفاده میشود. همچنین معمولاً در گفتار محاورهای برای توصیف چیزی با اندازه بزرگ خط خطی میشود.
مثال:
Gigahertz, gigabyte, gigabit, giga-shroom, giga-power, giga-hamburger, giga-sized, etc.
پیشوند tera-
پیشوند تریلیون tera- است. Tera- یک پیشوند واحد در سیستم متریک است.
مثال:
Terawatt, terabyte, teralitre, terameter, terasecond, etc.
به پست های بعدی ما در ادامهی این مطلب سر بزنید.
در این مطلب سعی بر آن بود که پیشوندهای انگلیسی را به همراه معنی و مثالهای کاربردی برای شما عزیزان جمعآوری کنیم؛ اینک وقت آن است که با مثالهای فراوان و استفاده متناوب از آنها، این پیشوندها را در هر جایی که دیدید بتوانید شناسایی کنید.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.