زمان یکی از با ارزشترین مواردی است که هر کسی میتواند در اختیار داشته باشد. اگر شما هم جز آن دسته از افرادی هستید که قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید و یا در حال یادگیری این زبان هستید، باید بتوانید به خوبی اصطلاحات زمان را بشناسید تا در زمان مکالمه دچار مشکل نشوید. در زبان انگلیسی اصطلاحات زیادی در مورد زمان وجود دارد که یادگیری آنها باعث تقویت زبان شما خواهد شد. ما در این مطلب برخی از اصطلاحات انگلیسی در مورد زمان را به شما معرفی میکنیم.
ما در زبان فارسی بسیار این اصطلاح را میشنویم. این اصطلاح به معنی دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است و یکی از کاربردی ترین اصطلاحات انگلیسی در مورد زمان به شمار میرود.
The report is long overdue but better late than never.
گزارش خیلی دیر شده است اما بهتر است دیر شود تا هرگز.
یکی دیگر از اصطلاحات مشابهی که در زبان انگلیسی وجود دارد، اصطلاح just in the nick of time است که در لغت به معنی در لحظه بوده و حالت کلی این اصطلاح بدان معناست: چیزی دقیقا قبل از این که خیلی دیر شود، رخ دهد. همچنین اصطلاح beat the clock را داریم که معنای لغوی آن ساعت را بکوبید است و بدین معناست که یک کار را درست قبل از یک ضرب الاجل پایان دهید.
از دیگر اصطلاحات انگلیسی در مورد زمان میتوان به On the spur of the moment اشاره کرد. این عبارت به معنی این است که یک کار را خود به خود انجام دهید و بر اساس یک حس ناگهانی یا الهام پیش بروید. در لغت نیز معنای به سرعت را دارد.
Linda and Louis drove to the beach on the spur of the moment.
لیندا و لوئیس به سرعت به سمت ساحل رانندگی کردند.
اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید شاید تا به حال عبارت Once in a blue moon را شنیدهاید. معنی این عبارت “به ندرت” است. در واقع برای توصیف چیزهایی به کار میرود که به ندرت رخ میدهند.
Homebodies Mary and James only go out once in a blue moon.
خانواده مری و جیمز به ندرت بیرون میروند.
از دیگر اصطلاحات انگلیسی در مورد زمان این عبارت بوده که به معنی زندگی در زمان قرضی است. در واقع این عبارت به حالتی اشاره دارد که شخصی بر خلاف تصورات به زنده ماندن ادامه داده است و این موضوع را توصیف میکند که این زنده ماندن طولانیتر نخواهد بود.
After Jim had a serious heart attack, he felt like he was living on borrowed time.
پس از اینکه جیم دچار حمله قلبی شدید شد، احساس کرد که با زمان قرضی زندگی میکند.
معنی این عبارت، “در این میان” است و یکی از عبارات مفید و کاربردی در زبان انگلیسی به شمار میرود. در واقع برای بیان یک بازه زمانی به کار میرود.
The boss will be back next week. In the interim, the workers will be stocking shelves and cleaning.
رئیس هفته آینده برمیگردد. در این مدت، کارگران قفسهها را جمعآوری کرده و نظافت میکنند.
این عبارت که معنی آن “در روز روشن” است را حتی در زبان فارسی نیز به وفور میشنویم. این اصطلاح انگلیسی را در فیلمها و کتابهای زیادی نیز به کار میبرند. این اصطلاح بدین معناست که موضوعی که تعجبآور یا غیر منتظره است، در طول روز اتفاق افتد و رخ دهد.
Two coyotes brazenly walked across the lawn in broad daylight.
دو کایوت با گستاخی در روز روشن روی چمنزار قدم میزدند.
از دیگر اصطلاحات انگلیسی در مورد زمان میتوان به Against the clock اشاره کرد. این عبارت به معنی خلاف ساعت بوده و این معنا را میرساند که یک کار را باید در اسرع وقت و قبل از به پایان رسیدن زمان انجام داد.
In movies, writers love to create countdowns where the main characters are working against the clock.
در فیلمها، نویسندگان عاشق خلق شمارش معکوس هستند که در آن شخصیتهای اصلی خلاف ساعت کار میکنند.
یک اصطلاح مرتبط با این عبارت نیز وجود دارد که عبارت time flies است و به حالتی اشاره دارد که زمان به سرعت سپری میشود، دقیقا هنگامی که به زمان برای انجام کاری نیاز دارید.
همه چیز به موقع؛ این عبارت در واقع این موضوع را توصیف میکند که اگر زمان کافی سپری شود و موضوعی که باید اتفاق بیفتد، اتفاق میافتد. در واقع میتوان گفت این عبارت در یادگیری زبان انگلیسی به این موضوع اشاره دارد که هر چیزی در زمان درست خود اتفاق میافتد و جای نگرانی نیست.
Rachel thought she was going to become an old maid, but her mother assured her she would find the right person and get married all in good time.
راشل فکر میکرد که میخواهد یک خدمتکار پیر شود، اما مادرش به او اطمینان داد که فرد مناسب را پیدا کرده و به موقع ازدواج خواهد کرد.
این عبارت انگلیسی در واقع بالاترین یا موفقترین سطح یک حرفه را بیان میکند که معمولا برای موضوعات سرگرمی از آن استفاده میکنند. این اصطلاح را در مقیاسهای بزرگ میتوان “تا حد زیادی معنا کرد”
When he landed the position as vice president, he knew he had reached the big time.
زمانی که او به عنوان معاون رئیس جمهور رسید، میدانست که به اوج موفقیت رسیده است.
این اصطلاح معنای “زمان رسیده است” را دارد و در واقع به این موضوع اشاره دارد که زمان مناسب برای انجام یک کار فرا رسیده است. یعنی بالاخره زمانی برای انجام دادن کاری که منتظرش بودید فرا رسیده و میتوانید آن کار را انجام دهید.
Raphael had always wanted to take a trip overseas, and the time was finally ripe.
رافائل همیشه میخواست به یک سفر خارج از کشور برود، و بالاخره زمانش فرا رسید.
این عبارت در زبان انگلیسی به معنی داشتن زمان زندگی خود است. در واقع به داشتن یک تجربه لذت بخش اشاره دارد.
Genevieve had the time of her life touring Italy.
Genevieve زمان زندگی خود را در تور ایتالیا گذراند.
یکی از اصطلاحات انگلیسی معروف که بسیار کاربردی است و در زمینههای مختلف استفاده می شود، عبارت Time is money است که به با ارزش بودن زمان اشاره دارد. ما هم در فارسی این عبارت را با عنوان “زمان طلاست” به کار میبریم. این عبارت و اصطلاح را به فردی به نام بنجامین فرانکلین نسبت دادهاند و معمولا برای تجارت مورد استفاده قرار میگیرد.
It’s wise to use every minute productively because time is money.
عاقلانه است که از هر دقیقه به طور مؤثر استفاده کنید، زیرا زمان پول است.
بسیاری از افراد برای یادگیری زبان انگلیسی اضطراب و استرس دارند و فکر میکنند یادگیری این زبان بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است، اما باید بدانید که یادگیری این زبان میتواند یک کار بسیار لذتبخش باشد. در حقیقت این زبان گستردگیهای زیادی دارد و یادگیری عبارات و اصطلاحات مختلف موجب تقویت زبان شما خواهد شد. در زبان انگلیسی اصطلاحات زیادی در مورد زمان وجود دارد که با یادگرفتن آنها میتوانید در مکالمات روزمره خود از آنها استفاده کنید. ما در این مطلب سعی کردیم برخی از کاربردیترین اصطلاحات انگلیسی در مورد زمان را به شما معرفی کنیم. امیدواریم که این مطالب برایتان مفید واقع شده باشد!
برای یادگیری عبارات زمانی هم میتوانید از این مطلب ما دیدن کنید.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.