انگلیسی زبانی است که دائماً در حال تکامل است. غیرممکن است که بگوییم انگلیسی مانند برخی زبانهای دیگر یک زبان «خالص» است. با گذشت سالها، زبان انگلیسی کاملاً تغییر کرده است. انگلیسی امروزی و انگلیسی دورهی الیزابت عملا دو زبان کاملاً متفاوت هستند و از آنجایی که انگلیسی یک زبان جهانی است، سایر کشورها و فرهنگها کلمات و عبارات جدیدی به آن اضافه کردهاند. یکی از این کشورها هند است. در این مطلب قصد داریم 15 تا از واژگان انگلیسی با ریشهی هندی را به شما معرفی کنیم.
این واژه به معنای انگلیس یا بریتانیا است. سربازان انگلیسی از زمانی که در هند مستقر بودند شروع به استفاده از این اصطلاح کردند. مردم از کلمه Blighty به شکلی شوخی استفاده میکنند.
برای مثال:
این کلمه از یک کلمه قدیمی هندی- اردو – vilayatī – گرفته شده است که به معنای خارجی است.
این به معنای نگاهی سریع به چیزی است.
برای مثال:
Let’s take a dekko
– یعنی اجازه بدهید نگاهی به آن بیندازم.
یک تکه پارچه مربع شکل بزرگ که میتوانید آن را دور سر خود ببندید.
برای مثال:
People might wear a bandana around their head on a hot day.
این به طور مستقیم از کلمهی هندی، bandhana، به معنای گره زدن گرفته شده است
ممکن است شب ها در رختخواب لباس خواب بپوشید. منشا Pyjamas هند است.
برای مثال:
I like to wear pyjamas in bed.
کلمه Pyjamas از کلمهی هندی paijaamaa گرفته شده است که به معنای لباس ساق پا است.
این یک قایق کوچک است که معمولاً برای اهداف تفریحی یا قایقرانی استفاده میشود.
برای مثال:
There are so many people sailing in a dinghy in the bay.
این کلمه در اصل از بنگالی، هندی و اردو آمده است.
Cushy به این معنی است که یک موقعیت یا شغل بسیار بینیاز یا آسان است.
برای مثال:
My job is very cushy.
اما آیا میدانستید که این کلمه از کلمهی هندی khushī به معنای “لذت” آمده است؟ برخی میگویند اصل این واژه از کلمهی cushion است
این سبزی سبز، قرمز یا نارنجی است که طعم بسیار تند و تند دارد. این سبزیجات برای اولین بار توسط انگلیسیها در هند مشاهده شد
برای مثال:
I like green peppers in a salad.
آنها کلمه سانسکریت pippali را گرفتند و در طول سالها با کلمه فلفل سازگار شده است.
یک نوع نوشیدنی بسیار محبوب که با آب میوه و الکل درست میشود. اما کلمه Punchاز کلمه هندی پانچ به معنی پنج است. این به این دلیل است که نوشیدنی اصلی دارای پنج ماده بود: لیمو، آب، شکر، چای یا ادویه جات و در نهایت الکل. این نوشیدنی paantsch نام داشت که از کلمه اصلی هندی برای پنج گرفته شده است. در طول سالها، این کلمه با کلمه انگلیسی Punch سازگار شده است.
برای مثال:
Let’s make a punch for the party.
Dungarees لباسی است که مردم معمولاً برای کار میپوشند. اما آنها را میتوان به صورت غیررسمی نیز پوشید. آنها شلوارهایی هستند که در قسمت جلوی آن نوعی پیش بند و دو بند روی شانهها قرار دارد. پیشبند معمولاً یک جیب در جلو دارد. Dungarees معمولاً از جین یا نوعی پنبه ضخیم ساخته میشوند. با این حال، کلمه Dungarees از کلمهی هندی اصلی Dungri است. برخی از مردم میگویند این نام روستا یا شهری است که در آن Dungarees اختراع شده است.
برای مثال:
I bought some dungarees in the market on Sunday.
Khaki یک رنگ است. این یک رنگ خرمایی با زرد پررنگ است.
برای مثال:
I have some khaki shorts that I like to wear on the weekend.
این یک کلمه بسیار رایج در زبان عامیانه انگلیسی است. اغلب در لندن یا اطراف آن استفاده میشود. این به معنای اصلی یا با کیفیت است.
برای مثال:
I got a new computer. It’s pukka!
اما این کلمه در اصل از هند گرفته شده است. کلمه اصلی Pukka به معنای پخته، رسیده یا جامد است.
Bangle نواری است که یک زن ممکن است دور مچ دست خود ببندد. معمولاً یک قطعه جامد است که میتواند از شیشه، یشم، فلز، چوب یا پلاستیک ساخته شود.
برای مثال:
My girlfriend has a beautiful jade bangle.
اما آیا میدانستید که این کلمه از کلمه هندی، bangli میآید؟
در زبان انگلیسی، این کلمه برای توصیف یک فرد خشن یا جنایتکار استفاده میشود.
برای مثال:
Some parts of the city have gangs of thugs on the streets.
اما اصل این کلمه از هند است. در زبان هندی اردو کلمه Thugi وجود دارد که به معنای دزد یا کلاهبردار است.
Guru یک معلم یا فردی با درک بالاتر است که میتواند به دانشآموزان کمک کند. در اصطلاح امروزی، اگر از کسی به عنوان یک guru یاد کنیم، به این معنی است که او از چیزی دانش برتر دارد.
برای مثال:
I read a book by a well-known writer on computer programming. He is considered to be something of a guru.
شاید تعجبآور نباشد که کلمه Guru از کلمه هندی – همچنین guru – به معنای معلم یا کشیش آمده است.
من عاشق این کلمه هستم! این کلمهای بود که پدرم همیشه از آن استفاده میکرد. میگفت: همه چیز Tickety-boo است! یعنی همه چیز خوب است.
برای مثال:
Let’s finish all these reports and then everything is tickety-boo.
در این مطلب سعی بر آن بود که 14 تا از واژگان انگلیسی با ریشهی هندی آورده شود تا در حیطهی ریشهشناسی این واژگان دانشی هرچند اندک کسب کنید.
زبان رو بهصورت ساده، روان و کاربردی همراه با فان و سرگرمی یاد بگیر.