یکی از نیازهای دانشجویان زبان انگلیسی این است که بتوانند در رابطه با شغلها به زبان انگلیسی صحبت کنند تا هنگام معرفی کردن خود و اطرافیان در زبان انگلیسی عملکرد بهتری داشته باشند. در این مقاله، کاربردیترین و رایجترین مشاغل انگلیسی را به همراه ترجمه فارسی برای شما آماده کردهایم.
در ادامه به موارد زیر خواهیم پرداخت:
در ادامه رایجترین مشاغل در زبان انگلیسی را برای شما آماده کردهایم تا با حفظ کردن آنها بتوانید راجع به مشاغل خود و یا دوستانتان در زبان انگلیسی صحبت کنید.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی | شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Accountant | حسابدار | Librarian | کتابدار |
Architect | معمار | Translator | مترجم |
Teacher | معلم | Event Planner | برنامهریز رویداد |
Engineer | مهندس | Real Estate Agent | مشاور املاک |
Doctor | پزشک | Construction Worker | کارگر ساختمانی |
Nurse | پرستار | Electrician | برقکار |
Dentist | دندانپزشک | Plumber | لولهکش |
Pharmacist | داروساز | Mechanic | مکانیک |
Psychologist | روانشناس | Sales Manager | مدیر فروش |
Veterinary Doctor | دکتر دامپزشک | Marketing Manager | مدیر بازاریابی |
Software Developer | توسعهدهنده نرمافزار | Human Resources Manager | مدیر منابع انسانی |
Web Developer | توسعهدهنده وب | Financial Analyst | تحلیلگر مالی |
Graphic Designer | طراح گرافیک | Bank Teller | صندوقدار بانک |
Interior Designer | طراح داخلی | Customer Service Representative | نماینده خدمات مشتری |
Fashion Designer | طراح مد | IT Specialist | متخصص فناوری اطلاعات |
Journalist | خبرنگار | Network Administrator | مدیر شبکه |
Photographer | عکاس | Security Guard | محافظ امنیتی |
Chef | آشپز | Cashier | صندوقدار |
Lawyer | وکیل | Secretary | منشی |
Police Officer | افسر پلیس | Administrative Assistant | دستیار اداری |
Firefighter | آتشنشان | Project Manager | مدیر پروژه |
Pilot | خلبان | Business Analyst | تحلیلگر کسبوکار |
Flight Attendant | مهماندار هواپیما | Logistics Manager | مدیر لجستیک |
Teacher Assistant | دستیار معلم | Supply Chain Manager | مدیر زنجیره تامین |
یکی از چالشهایی که افراد هنگام مهاجرت به یک کشور خارجی در محیط کار خود دارند، روبرو شدن با لغاتی است که امکان است کمی برای آنها دشوار باشد. در ادامه لیستی از رایجترین لغات محیط کاری انگلیسی به همراه معنی فارسی آنها آماده کردهایم.
لغت به زبان انگلیسی | معنی فارسی | لغت به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Agenda | دستور جلسه | Promotion | ارتقاء |
Benchmark | معیار | Revenue | درآمد |
Collaboration | همکاری | Skillset | مجموعه مهارتها |
Deadline | مهلت نهایی | Stakeholder | ذینفع |
Efficiency | کارایی | Strategy | استراتژی |
Feedback | بازخورد | Target | هدف |
Goal | هدف | Teamwork | کار تیمی |
Innovation | نوآوری | Training | آموزش |
Leadership | رهبری | Vision | چشمانداز |
Management | مدیریت | Workflow | جریان کاری |
Negotiation | مذاکره | Benchmarking | مقایسه معیار |
Objective | هدف | Diversity | تنوع |
Performance | عملکرد | Engagement | مشارکت |
Quality | کیفیت | Flexibility | انعطافپذیری |
یادگیری لغات بخش مهمی از آموزش زبان انگلیسی است، با آموزش لغات در دسته بندیهای متنوع و حفظ این لغات میتوانید هم به صورت گفتاری و هم به صورت نوشتاری عملکرد بهتری در محیط کار خود داشته باشید.
در جداول زیر در موضوعات مختلف اسامی شغلها در زبان انگلیسی را در 10 دستهبندی متفاوت قرار دادهایم. اسامی این مشاغل در موضوعات:
این جداول ارائهدهنده تنوع گستردهای از شغلها در حوزههای مختلف هستند که به شما کمک میکنند تا با مشاغل رایج در هر حوزه آشنا شوید.
حوزه مهندسی و فنی شامل شغلهایی است که به دانش فنی و تخصصی در زمینههای عمران، مکانیک، برق، شیمی و سایر رشتههای مهندسی نیاز دارند. این حوزه به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیک و نیاز روزافزون به بهبود زیرساختها و توسعه فناوریهای جدید، دارای اهمیت بسیاری است.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Civil Engineer | مهندس عمران |
Mechanical Engineer | مهندس مکانیک |
Electrical Engineer | مهندس برق |
Chemical Engineer | مهندس شیمی |
Industrial Engineer | مهندس صنایع |
Software Engineer | مهندس نرمافزار |
Hardware Engineer | مهندس سختافزار |
Network Engineer | مهندس شبکه |
Aerospace Engineer | مهندس هوافضا |
Biomedical Engineer | مهندس پزشکی |
Environmental Engineer | مهندس محیط زیست |
Agricultural Engineer | مهندس کشاورزی |
Petroleum Engineer | مهندس نفت |
Civil Technician | تکنسین عمران |
Mechanical Technician | تکنسین مکانیک |
حرفههای پزشکی و بهداشتی به افرادی اختصاص دارد که در زمینههای مراقبتهای بهداشتی و درمانی فعالیت میکنند. این حوزه شامل پزشکان، پرستاران، داروسازان، دندانپزشکان و سایر متخصصان بهداشتی است که به تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماریها میپردازند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Doctor | پزشک |
Nurse | پرستار |
Pharmacist | داروساز |
Dentist | دندانپزشک |
Surgeon | جراح |
Pediatrician | متخصص اطفال |
Psychiatrist | روانپزشک |
Clinical Psychologist | روانشناس بالینی |
Physical Therapist | فیزیوتراپیست |
Occupational Therapist | درمانگر اشتغال |
Radiologist | رادیولوژیست |
Cardiologist | متخصص قلب |
Dermatologist | متخصص پوست |
Optometrist | بیناییسنج |
Nutritionist | متخصص تغذیه |
این حوزه شامل شغلهایی است که در آنها افراد با مشتریان ارتباط مستقیم دارند و به فروش محصولات یا خدمات میپردازند. نمایندگان خدمات مشتری، مدیران فروش، مشاوران و فروشندگان، همگی با هدف ارائه بهترین سرویس به مشتریان و افزایش رضایتمندی آنها فعالیت میکنند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Customer Service Representative | نماینده خدمات مشتری |
Sales Manager | مدیر فروش |
Account Manager | مدیر حساب |
Retail Salesperson | فروشنده خردهفروشی |
Call Center Agent | کارمند مرکز تماس |
Market Research Analyst | تحلیلگر تحقیقات بازار |
Product Manager | مدیر محصول |
Brand Manager | مدیر برند |
Sales Consultant | مشاور فروش |
Customer Support Technician | تکنسین پشتیبانی مشتری |
Sales Associate | همکار فروش |
Customer Experience Manager | مدیر تجربه مشتری |
Sales Engineer | مهندس فروش |
Telemarketer | بازاریاب تلفنی |
Merchandiser | کالابردار |
حوزه مالی و حسابداری به مدیریت امور مالی، بودجهبندی، حسابرسی و برنامهریزی مالی مرتبط است. حسابداران، مدیران مالی، تحلیلگران مالی و سایر متخصصان در این حوزه با هدف بهینهسازی منابع مالی و اطمینان از سلامت اقتصادی سازمانها و افراد فعالیت میکنند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Accountant | حسابدار |
Financial Analyst | تحلیلگر مالی |
Auditor | حسابرس |
Tax Advisor | مشاور مالیاتی |
Financial Planner | برنامهریز مالی |
Bank Teller | صندوقدار بانک |
Investment Banker | بانکدار سرمایهگذاری |
Credit Analyst | تحلیلگر اعتباری |
Account Manager | مدیر حساب |
Bookkeeper | دفتردار |
Payroll Clerk | کارمند حقوق و دستمزد |
Chief Financial Officer (CFO) | مدیر مالی ارشد |
Insurance Agent | نماینده بیمه |
Stockbroker | کارگزار بورس |
صنایع خدماتی و گردشگری شامل مشاغل متنوعی از جمله مدیریت هتل، برنامهریزی رویدادها، ارائه خدمات مسافرتی و توریستی است. این حوزه به دلیل تاثیر مستقیم بر تجربه و رضایت گردشگران و مشتریان، از اهمیت بالایی برخوردار است.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Hotel Manager | مدیر هتل |
Tour Guide | راهنمای تور |
Chef | آشپز |
Flight Attendant | مهماندار هواپیما |
Travel Agent | مشاور مسافرتی |
Restaurant Manager | مدیر رستوران |
Housekeeping Staff | کارکنان نظافت |
Receptionist | پذیرش |
Tour Leader | تور لیدر |
Cruise Ship Staff | کارکنان کشتی کروز |
Leisure Activity Coordinator | هماهنگکننده فعالیتهای تفریحی |
حوزه علوم رایانه و فناوری اطلاعات به سرعت در حال رشد است و شامل شغلهای مرتبط با توسعه نرمافزار، مدیریت شبکه، امنیت سایبری، تحلیل دادهها و بیشتر است. این حوزه نقش محوری در پیشرفت دیجیتالی جوامع دارد و فرصتهای شغلی گستردهای را برای متخصصان فناوری اطلاعات فراهم میکند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Software Developer | توسعهدهنده نرمافزار |
Network Administrator | مدیر شبکه |
Data Analyst | تحلیلگر داده |
IT Consultant | مشاور فناوری اطلاعات |
Web Developer | توسعهدهنده وب |
Cybersecurity Specialist | متخصص امنیت سایبری |
System Engineer | مهندس سیستم |
Database Administrator | مدیر پایگاه داده |
UX/UI Designer | UX/UI طراح |
Software Tester | تستکننده نرمافزار |
Technical Support Specialist | متخصص پشتیبانی فنی |
Artificial Intelligence Engineer | مهندس هوش مصنوعی |
Data Scientist | دانشمند داده |
حوزه آموزش و پژوهش شامل مشاغلی است که به انتقال دانش، تحقیق و توسعه علمی میپردازند. معلمان، استادان دانشگاه، دانشمندان پژوهش و مشاوران تحصیلی، همگی در این حوزه فعالیت دارند. اهمیت این حوزه در ارتقاء سطح دانش و پرورش نسلهای آینده بسیار حیاتی است.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Teacher | معلم |
Professor | استاد دانشگاه |
Research Scientist | دانشمند پژوهش |
Educational Consultant | مشاور آموزشی |
Academic Advisor | مشاور تحصیلی |
School Counselor | مشاور مدرسه |
Curriculum Developer | توسعهدهنده برنامه درسی |
Librarian | کتابدار |
Special Education Teacher | معلم آموزش ویژه |
Tutor | معلم خصوصی |
Instructional Designer | طراح آموزشی |
Laboratory Technician | تکنسین آزمایشگاه |
Educational Technology Specialist | متخصص فناوری آموزشی |
Language Instructor | مدرس زبان |
Research Assistant | دستیار پژوهش |
حرفههای هنری و طراحی به شغلهایی مربوط میشود که در آنها خلاقیت و طراحی نقش اصلی را ایفا میکنند. طراحان گرافیک، معماران، عکاسان و انیماتورها، همگی در این حوزه به ایجاد آثار زیباشناختی و کاربردی میپردازند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Graphic Designer | طراح گرافیک |
Interior Designer | طراح داخلی |
Photographer | عکاس |
Fashion Designer | طراح مد |
Art Director | مدیر هنری |
Illustrator | تصویرگر |
Animator | انیماتور |
Web Designer | طراح وب |
Architect | معمار |
Product Designer | طراح محصول |
Art Teacher | معلم هنر |
Multimedia Artist | هنرمند چندرسانهای |
Video Editor | ویرایشگر ویدیو |
Creative Director | مدیر خلاق |
صنایع تولیدی و توزیعی شامل مشاغلی است که در زمینه تولید کالاها و مدیریت زنجیره تامین فعالیت دارند. این حوزه شامل مهندسان تولید، مدیران انبار، کارشناسان لجستیک و سایر متخصصانی است که در تولید، انبارداری و توزیع محصولات نقش دارند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Manufacturing Engineer | مهندس تولید |
Quality Control Inspector | بازرس کنترل کیفیت |
Supply Chain Manager | مدیر زنجیره تامین |
Logistics Coordinator | هماهنگکننده لجستیک |
Warehouse Manager | مدیر انبار |
Production Supervisor | سرپرست تولید |
Operations Manager | مدیر عملیات |
Industrial Designer | طراح صنعتی |
Procurement Specialist | متخصص تدارکات |
Distribution Manager | مدیر توزیع |
Inventory Analyst | تحلیلگر موجودی |
Plant Manager | مدیر کارخانه |
Production Planner | برنامهریز تولید |
Material Handler | کارگر انبار |
Quality Assurance Manager | مدیر تضمین کیفیت |
حوزه خدمات حقوقی و قضایی به مشاغلی اختصاص دارد که در زمینه ارائه مشاورههای حقوقی، دفاع از حقوق افراد و سازمانها و اجرای عدالت فعالیت میکنند. وکلا، قضات، دادستانها و سایر متخصصان حقوقی، به حفظ قانون و حقوق شهروندی میپردازند.
شغل به زبان انگلیسی | معنی فارسی |
Lawyer | وکیل |
Paralegal | کارشناس حقوقی |
Judge | قاضی |
Legal Assistant | دستیار حقوقی |
Legal Consultant | مشاور حقوقی |
Prosecutor | دادستان |
Defense Attorney | وکیل دفاع |
Legal Secretary | منشی حقوقی |
Court Clerk | کارمند دادگاه |
Legal Analyst | تحلیلگر حقوقی |
Compliance Officer | مسئول انطباق |
Patent Attorney | وکیل ثبت اختراع |
Family Lawyer | وکیل امور خانواده |
Immigration Lawyer | وکیل مهاجرت |
Corporate Lawyer | وکیل شرکتها |
جدا از لغاتی که در یک محیط کار انگلیسی استفاده میشود، ممکن است که افراد از اصطلاحاتی انگلیسی در محیط کار خود استفاده کنند که به صورت کلمه به کلمه ترجمه نمیشوند و باید معنی آن را دانست. در جدول چند اصطلاح انگلیسی را معرفی کردهایم و معنی و مثال مربوط به آن را نیز کنار این اصطلاحات نوشتهایم.
اصطلاح به زبان انگلیسی | معنی فارسی | مثال به زبان انگلیسی | معنی فارسی مثال |
Climb the ladder | پیشرفت در شغل | He’s really climbing the ladder fast in his new company. | او در شرکت جدیدش به سرعت در حال پیشرفت است |
Think outside the box | فکر کردن خلاقانه | We need to think outside the box to solve this problem. | ما باید برای حل این مشکل به صورت خلاقانه فکر کنیم |
Hit the ground running | شروع قوی کردن | She hit the ground running in her new role as manager. | او با نقش جدید خود به عنوان مدیر شروع قوی کرد |
Back to the drawing board | شروع مجدد از ابتدا | After the failure, it was back to the drawing board. | .پس از شکست، باید از ابتدا شروع کرد |
Touch base | ارتباط کوتاه مجدد برقرار کردن | Let’s touch base next week to discuss the project. | بیایید هفته آینده برای بحث در مورد پروژه مجدداً ارتباط برقرار کنیم |
Go the extra mile | تلاش بیشتر از انتظار | She always goes the extra mile to ensure customer satisfaction. | او همیشه بیش از انتظار تلاش میکند تا از رضایت مشتری اطمینان حاصل کند |
On the same page | داشتن دیدگاه یکسان | We need to be on the same page before the meeting. | ما باید پیش از جلسه دیدگاه یکسانی داشته باشیم |
Bring to the table | مهارت یا ارزشی را ارائه دادن | He brings a lot of experience to the table. | .او تجربه زیادی را ارائه میدهد |
Burn the midnight oil | کار کردن تا دیروقت | I have to burn the midnight oil to finish this report. | من باید تا دیروقت کار کنم تا این گزارش را تمام کنم |
Think on your feet | سریع تصمیم گرفتن | You need to think on your feet in a fast-paced environment. | شما باید در محیطی با روند سریع، سریع تصمیم بگیرید |
جمعبندی
در مطلب فوق از انگلیش توربو سعی کردیم تا رایجترین مشاغل در زبان انگلیسی را برای شما آماده کنیم. پیشنهاد میکنیم برای یادگیری هر چه بهتر آنها از فلشکارتها استفاده کنید تا به سرعت این لغات را حفظ کنید.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد،
درصد مطالعه مقاله