توربو، جدیدترین روش برای یادگیری زبان بدون نياز به كتاب و جزوه، از مبتدی تا پیشرفته مناسب برای همه افراد در همه سنین
آموزش زبان انگلیسی

  • انگلیش توربو
  • ۱۴۰۴/۰۸/۲۶
  • ۱۰ دقیقه
  • ۰ دیدگاه
فهرست مطالب

    اصطلاحات سرماخوردگی به انگلیسی (در موقعیت‌های مختلف)

    سرماخوردگی از آن موضوعاتی است که تقریبا همه‌ی ما تجربه‌اش کرده‌ایم، اما در مکالمه‌های انگلیسی معمولا نمی‌دانیم دقیقا چطور باید درباره‌اش صحبت کنیم. این مقاله به شما کمک می‌کند تا تمام واژه‌ها، اصطلاحات و جملات لازم برای توصیف بیماری، علائم و درمان را به انگلیسی یاد بگیرید تا در موقعیت‌های واقعی، از گفت‌وگو با پزشک تا چت با دوستتان، طبیعی‌تر صحبت کنید.

    چطور درباره سرماخوردگی به انگلیسی صحبت کنیم؟

    در زبان انگلیسی برای بیان «سرما خوردن» از فعل‌ها و ساختارهای خاصی استفاده می‌شود. مثلا کسی نمی‌گوید “I’m cold” چون آن جمله به معنی «سردم است» است، نه «سرما خورده‌ام». در فرآیند آموزش زبان انگلیسی، باید توجه کنید که برای اشاره به بیماری باید از فعل‌هایی مانند have, catch,  یا come down with  استفاده کنید.
    در جدول زیر متداول‌ترین جمله‌ها و عبارات روزمره آورده شده است:

    جمله انگلیسی ترجمه فارسی
    I have a cold. من سرما خورده‌ام.
    I’m coming down with a cold. دارم سرما می‌خورم.
    I caught a bad cold. سرماخوردگی شدیدی گرفتم.
    I think I’m getting sick. فکر می‌کنم دارم مریض می‌شوم.
    I’ve been sneezing all day. تمام روز عطسه کرده‌ام.
    My nose is blocked. بینیم گرفته است.

     

    نکته کاربردی: واژه‌ی flu (آنفلوآنزا) برای بیماری شدیدتر به‌کار می‌رود، در حالی‌که cold  به سرماخوردگی ساده اشاره دارد.

    مکالمه درمورد سرماخوردگی به انگلیسی

    تفاوت بین Cold و Flu در زبان انگلیسی

    زبان‌آموزان معمولا این دو کلمه را اشتباه به‌کار می‌برند. در واقع، cold و flu هر دو بیماری ویروسی‌اند اما شدت و علائمشان فرق دارد. آشنایی با تفاوت آن‌ها به شما کمک می‌کند در مکالمه و حتی هنگام مراجعه به پزشک، دقیق‌تر صحبت کنید.

    واژه معنی ویژگی‌ها
    Cold سرماخوردگی بیماری خفیف با عطسه، گلودرد و گرفتگی بینی. معمولا بعد از چند روز برطرف می‌شود.
    Flu (Influenza) آنفلوآنزا بیماری شدیدتر همراه با تب بالا، بدن‌درد و ضعف عمومی. ممکن است نیاز به دارو و استراحت بیشتر داشته باشد.

    مثلا اگر بگویید:

    I’ve got the flu. → من آنفلوآنزا گرفته‌ام
    I have a cold. → من سرما خورده‌ام

    واژگان پایه مرتبط با سرماخوردگی (Basic Vocabulary)

    برای صحبت درباره‌ی سرماخوردگی باید مجموعه‌ای از واژه‌های پایه را بلد باشید که در دسته‌های مختلفی مثل علائم، درمان‌ها و اعضای بدن به‌کار می‌روند. در ادامه، هر بخش را با توضیح کوتاه و جدول آموزشی می‌خوانید.

    علائم سرماخوردگی  (Symptoms of a Cold)

    زمانی که سرما می‌خورید، معمولا چند نشانه‌ی اصلی در بدن ظاهر می‌شود. دانستن نام انگلیسی این علائم کمک می‌کند بتوانید وضعیت خود را دقیق‌تر توصیف کنید، چه در گفت‌وگوی روزمره و چه هنگام مراجعه به پزشک.

    واژه یا عبارت معنی فارسی مثال انگلیسی ترجمه مثال
    sneeze عطسه کردن I can’t stop sneezing today. امروز نمی‌توانم عطسه کردن را متوقف کنم.
    cough سرفه He has a dry cough. او سرفه‌ی خشک دارد.
    runny nose آبریزش بینی My nose is runny. بینیم آبریزش دارد.
    sore throat گلودرد My throat is sore. گلوی من درد می‌کند.
    fever تب I have a slight fever. تب خفیفی دارم.
    headache سردرد I’ve got a terrible headache. سردرد وحشتناکی دارم.
    chills لرز I have chills and feel weak. لرز دارم و احساس ضعف می‌کنم.

    داروها و درمان‌ها (Medicines and Treatments)

    بعد از شناخت علائم، باید بتوانید درباره‌ی داروها و روش‌های درمان صحبت کنید. در انگلیسی، برای توصیف دارو یا توصیه‌ی درمانی از ساختارهایی مثل take medicine, get some rest  و drink fluids استفاده می‌شود. در جدول زیر رایج‌ترین ترکیب‌ها و جملات مربوط به درمان سرماخوردگی را می‌بینید:

    واژه یا عبارت معنی فارسی مثال انگلیسی ترجمه مثال
    take medicine دارو خوردن You should take some cold medicine. باید کمی داروی سرماخوردگی بخوری.
    cough syrup شربت سرفه The doctor prescribed a cough syrup. دکتر یک شربت سرفه تجویز کرد.
    throat lozenge قرص مکیدنی گلودرد Suck a throat lozenge for your sore throat. برای گلودردت قرص مکیدنی بخور.
    nasal spray اسپری بینی Use the nasal spray twice a day. از اسپری بینی روزی دوبار استفاده کن.
    rest استراحت You need to rest and drink more water. باید استراحت کنی و آب بیشتری بنوشی.
    herbal tea دمنوش گیاهی Drink some herbal tea with honey. کمی دمنوش گیاهی با عسل بنوش.

    اعضای بدن درگیر سرماخوردگی (Body Parts)

    در زمان سرماخوردگی معمولاً چند بخش از بدن تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. دانستن نام این اندام‌ها به شما کمک می‌کند علائم را دقیق‌تر بیان کنید یا توضیح دهید که درد کجا دارید.

    واژه معنی فارسی مثال انگلیسی ترجمه مثال
    throat گلو My throat hurts when I swallow. وقتی قورت می‌دهم گلویم درد می‌گیرد.
    nose بینی My nose is completely blocked. بینیم کاملاً گرفته است.
    chest قفسه سینه I feel pressure in my chest when I cough. وقتی سرفه می‌کنم قفسه سینه‌ام درد می‌گیرد.
    head سر My head feels heavy because of the cold. به‌خاطر سرماخوردگی سرم سنگین شده است.
    sinuses سینوس‌ها My sinuses are really painful. سینوس‌هایم واقعا درد می‌کنند.

    اصطلاحات و عبارات پرکاربرد درباره سرماخوردگی

    در انگلیسی، بومی‌زبان‌ها هنگام صحبت درباره‌ی بیماری معمولا از اصطلاحات طبیعی و غیرکتابی استفاده می‌کنند. اگرچه ممکن است معنی این عبارت‌ها ساده به‌نظر برسد، اما کاربردشان دقیق و موقعیت‌محور است. در این بخش با رایج‌ترین اصطلاحاتی آشنا می‌شوید که می‌توانید در گفت‌وگوهای روزمره یا هنگام مراجعه به پزشک به‌کار ببرید.

    سرماخوردگی شدید به انگلیسی

    اصطلاحات روزمره (Common Expressions)

    این دسته از اصطلاحات در گفت‌وگوهای روزانه بین دوستان، همکاران یا اعضای خانواده استفاده می‌شود. کاربرد آن‌ها غیررسمی است اما در هر سطح زبانی ضروری هستند.

    عبارت انگلیسی معنی فارسی مثال انگلیسی ترجمه مثال
    catch a cold سرما خوردن Don’t go out without a jacket or you’ll catch a cold. بدون کاپشن بیرون نرو، وگرنه سرما می‌خوری.
    come down with something مریض شدن (در حال شروع بیماری) I think I’m coming down with something. فکر می‌کنم دارم مریض می‌شوم.
    feel under the weather حال عمومی خوب نبودن I’m feeling a bit under the weather today. امروز حالم یه کم خوب نیست.
    get better بهتر شدن I’m getting better, thanks for asking. دارم بهتر می‌شوم، ممنون که پرسیدی.
    run its course گذر طبیعی بیماری The cold usually runs its course in a few days. سرماخوردگی معمولا خودش بعد از چند روز خوب می‌شود.
    take a day off مرخصی گرفتن برای استراحت I took a day off because of my cold. به‌خاطر سرماخوردگی مرخصی گرفتم.

    اصطلاحات در مکالمه‌های دوستانه (Informal Phrases)

    در مکالمات غیررسمی، بومی‌ها اغلب از عبارت‌های کوتاه و عامیانه‌تر استفاده می‌کنند. دانستن این اصطلاحات باعث می‌شود صحبتتان طبیعی‌تر به‌نظر برسد و لحن گفت‌وگو صمیمی‌تر شود.

    عبارت انگلیسی معنی فارسی مثال انگلیسی ترجمه مثال
    I’m all stuffed up. بینیم گرفته است. I’m all stuffed up and can’t breathe properly. بینیم گرفته و نمی‌توانم درست نفس بکشم.
    My nose won’t stop running. بینیم بی‌وقفه آبریزش دارد. My nose won’t stop running today. امروز بینیم مدام آبریزش دارد.
    I feel awful. حالم خیلی بده. I feel awful, I think it’s the flu. حالم افتضاحه، فکر کنم آنفلوآنزا گرفته‌ام.
    I’ve got the sniffles. یه سرماخوردگی خفیف دارم. Don’t worry, it’s nothing serious, just the sniffles. نگران نباش، چیز خاصی نیست، فقط یه سرماخوردگی خفیفه.
    I’m wiped out. کاملا بی‌انرژی‌ام. I’m wiped out after being sick all week. بعد از یه هفته مریضی، دیگه هیچ انرژی ندارم.

    جملات کاربردی در گفت‌وگو با پزشک  (Talking to a Doctor)

    در مراجعه به پزشک باید بتوانید علائم خود را دقیق، مودبانه و واضح توضیح دهید. در این بخش جملات و ساختارهایی را می‌بینید که معمولاً در گفت‌وگو با دکتر به‌کار می‌روند.

    جمله انگلیسی معنی فارسی
    I’ve had this cough for three days. سه روز است که سرفه دارم.
    My throat hurts when I swallow. وقتی قورت می‌دهم گلویم درد می‌گیرد.
    I think I’ve got a fever. فکر می‌کنم تب دارم.
    I’m feeling dizzy and weak. احساس سرگیجه و ضعف دارم.
    Should I take any medicine for this? باید دارویی برایش مصرف کنم؟
    How long will it take to get better? چقدر طول می‌کشد تا بهتر شوم؟
    Can you recommend something for my cough? می‌توانید چیزی برای سرفه‌ام توصیه کنید؟

    نکته آموزشی: در گفت‌وگو با پزشک معمولا از افعال حال کامل (Present Perfect) استفاده می‌شود، چون درباره‌ی وضعیت فعلی ناشی از رویدادی در گذشته صحبت می‌کنیم، مثل

    I’ve had this headache since yesterday.

    مثال‌های واقعی از مکالمه درباره سرماخوردگی

    برای اینکه بتوانید از واژه‌ها و اصطلاحات آموخته‌شده در موقعیت‌های واقعی استفاده کنید، در این بخش چند گفت‌وگوی طبیعی و بومی آورده شده است. توجه کنید که لحن، سطح رسمیت و ساختارها در هر موقعیت متفاوت‌اند.

    گفت‌وگو بین دو دوست درباره مریضی

    English Conversation ترجمه فارسی
    A: Hey, you don’t look so good. Are you okay? هی، حالت خوب نیست. چیزی شده؟
    B: Not really. I think I caught a cold last night. نه، فکر کنم دیشب سرما خوردم.
    A: Oh no! Have you seen a doctor? وای نه! دکتر رفتی؟
    B: Not yet. I’m just taking some cold medicine and resting. هنوز نه، فعلاً دارم دارو می‌خورم و استراحت می‌کنم.
    A: Get well soon! زودتر خوب شو!

    مکالمه بیمار و پزشک در مطب

    English Conversation ترجمه فارسی
    Doctor: What seems to be the problem? مشکل‌تان چیست؟
    Patient: I’ve had a sore throat and cough for three days. سه روز است گلودرد و سرفه دارم.
    Doctor: Do you have a fever or chills? تب یا لرز هم دارید؟
    Patient: A little fever, but nothing serious. یه تب خفیف دارم، اما چیز خاصی نیست.
    Doctor: It looks like a cold. Take this syrup twice a day and drink lots of fluids. به‌نظر می‌رسد سرماخوردگی ساده است. این شربت را روزی دو بار بخورید و مایعات زیاد بنوشید.
    Patient: Thank you, doctor. ممنون دکتر.

    چطور بگوییم “سرما خوردم” یا “بهتر شدم” به انگلیسی

    در جدول زیر رایج‌ترین ساختارهای انگلیسی برای بیان وضعیت سلامتی‌تان آورده شده است. این جمله‌ها در مکالمه‌های روزمره بسیار کاربردی‌اند.

    وضعیت جمله انگلیسی ترجمه فارسی
    وقتی سرما خوردید I’ve caught a cold. سرما خورده‌ام.
    در حال بهبودی I’m getting better. دارم بهتر می‌شوم.
    بعد از خوب شدن I’m finally over my cold. بالاخره سرماخوردگی‌ام تمام شد.
    احساس بهبودی I feel much better today. امروز خیلی بهترم.
    اعلام سلامتی کامل I’m back to normal. حالم کاملاً خوب شده است.

    افعال و اصطلاحات رایج در توصیف بیماری

    در توصیف بیماری یا سرماخوردگی، افعال خاصی به‌کار می‌روند که دانستن آن‌ها باعث طبیعی‌تر شدن مکالمه می‌شود. در جدول زیر این افعال همراه با مثال و ترجمه آمده‌اند.

    فعل یا عبارت معنی فارسی مثال انگلیسی ترجمه مثال
    catch a cold سرما خوردن He caught a cold after getting wet in the rain. بعد از خیس شدن زیر باران سرما خورد.
    come down with دچار شدن به بیماری She’s come down with the flu. او آنفلوآنزا گرفته است.
    recover from بهبود یافتن از بیماری It took me a week to recover from my cold. یک هفته طول کشید تا از سرماخوردگی خوب شوم.
    sneeze عطسه کردن He sneezed so loudly that everyone looked at him. آن‌قدر بلند عطسه کرد که همه نگاهش کردند.
    blow one’s nose فین کردن Don’t forget to blow your nose gently. یادت نرود بینی‌ات را آرام فین کنی.
    take medicine دارو خوردن Have you taken your medicine yet? دارویت را خوردی؟
    rest استراحت کردن You should rest for a few days. باید چند روز استراحت کنی.

     

    اشتراک گذاری مقاله در شبکه‌های اجتماعی

    میزان رضایت کاربران از این مقاله
    میزان رضایت کاربران از این مقاله
    Rate this post
    دیدگاه های شما

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *