یادگیری نام اعضای بدن به زبان انگلیسی نه تنها بخشی از دانش عمومی هر فرد است، بلکه در مواقع نیاز پزشکی و در موقعیتهای اضطراری نیز بسیار مفید و کاربردی است. در این پست، با ما همراه باشید تا با اصطلاحات مرتبط با اعضای بدن به زبانی ساده و قابل فهم آشنا شوید. این دانش نه تنها برای مکالمات روزمره، بلکه برای درک بهتر شرایط پزشکی و ارتباط موثرتر با پزشکان در زمان سفر یا مواجهه با شرایط اضطراری به زبان انگلیسی نیز اهمیت دارد.
در این مطلب از انگلیش توربو به معرفی این لغات از اعضای بدن به انگلیسی خواهیم پرداخت:
همراه ما باشید!
صورت اجزای مختلفی دارد که اگر بخواهید درباره آنها صحبت کنید لازم است کلمات آن را به خوبی یاد بگیرید، به طور مثال میدانستید که کلمات متفاوتی برای دهان، لب و زیر دهان وجود دارد؟ در این جدول تمام کلمات بصورت تفکیک شده قرار گرفتهاند.
لغت انگلیسی | معنی فارسی |
Forehead | پیشانی |
Eyebrow | ابرو |
Eye | چشم |
Cheek | گونه |
Eyelash | مژه |
Nose | بینی |
Mouth | دهان |
Lip | لب |
Chin | زیر دهان |
Ear | گوش |
Earlobe | لاله گوش |
Nostril | بینی |
Jaw | فک |
Head | سر |
از آنجایی که دهان بخشهای خیلی متفاوتی دارد، یک جدول جداگانه برای کلمات مخصوص دهان قرار دادیم تا با یادگیری آنها مکالمه روانتری داشته باشید.
لغت انگلیسی | معنی فارسی |
Lips | لبها |
Teeth | دندانها |
Tongue | زبان |
Gums | لثهها |
Uvula | زبانک |
Palate | کام |
Saliva | بزاق |
Tonsils | لوزهها |
Throat | گلو |
Esophagus | مری |
Tonsils | لوزهها |
یک نکته کاربردی که اکثرا درباره آن اشتباه میکنند این است که دست از شانه تا مچ دست arm میشود و از مچ به دست به بعد (انگشتان و بند انگشت) hand نام دارد.
لغت انگلیسی | معنی فارسی |
Arm | بازو |
Hand | دست |
Elbow | زانو |
Finger | انگشت |
Middle Finger | انگشت وسطی |
Index Finger | انگشت اشارهگر |
Ring Finger | انگشت نشانی |
Pinky Finger | انگشت کوچک |
Thumb | شست |
Palm | کف دست |
Wrist | مچ دست |
Forearm | پایه دست |
Shoulder | شانه |
Nail | ناخن |
Knuckle | خمیدگی انگشتان (قسمت خمیده انگشت) |
در این جدول قسمتهای مختلف پا به صورت تفکیک شده در جدول قرار گرفته تا در هنگام نیاز با یک نگاه به این جدول بتوانبد درباره پا صحبت کنید.
لغت انگلیسی | معنی فارسی |
Knee | زانو |
Leg | پا |
Shin | ساق پا |
Calf (muscle) | ساق پا (عضله) |
Ankle | مچ پا |
Heel | پاشنه |
Foot | پا |
Toe | انگشت پا |
دانستن اعضای داخلی بدن به انگلیسی هنگام مراجعه به یک بیمارستان یا مطب دکتر در یک کشور خارجی میتواند موضوع مهمی باشد. برای توصیف هر چه بهتر وضعیت جسمانی خود و یا متوجه شدن آن چه که دکتر به ما میگوید نیاز است تا تسلط بهتری بر روی لغات داشته باشیم.
لغت انگلیسی | معنی فارسی |
Heart | قلب |
Lungs | ریهها |
Veins | وریدها |
Brain | مغز |
Throat | گلو |
Liver | کبد |
Stomach | معده |
Kidneys | کلیهها |
Skeleton | اسکلت |
Ribs | دنده |
Bones | استخوانها |
Skin | پوست |
Pharynx | فارینگس |
Arteries | شرایان |
Appendix | آپاندیس |
Intestines | رودهها |
Larynx | حلق |
Gallbladder | کیسه صفرا |
از این افعال زمانی استفاده میشود که قصد داریم درباره حرکتی در بدن یا در ارتباط با بدن صحبت کنیم.
Breathe (تنفس کردن): انجام عمل تنفس با ریهها.
Blink (پلک زدن): حرکت سریع پلکها بر روی چشم.
Smile (لبخند زدن): نمایش شادی با لبخند زدن.
Speak (صحبت کردن): ارتباط برقرار کردن با صدا و کلمات.
Hear (شنیدن): دریافت صداها با گوش.
Taste (چشیدن): تجربه مزهی غذاها و نوشیدنیها با زبان.
Touch (لمس کردن): تماس بدن با چیزها با استفاده از پوست.
Smell (بوییدن): شناخت بوها و عطرها با بینی.
Walk (پیاده رفتن): حرکت بدن برای جلو رفتن پیاده.
Run (دویدن): حرکت سریع پاها برای دویدن.
Jump (پریدن): انجام پرش با پاها.
Eat (خوردن): مصرف غذا و نوشیدنیها.
Drink (نوشیدن): مصرف مایعات.
Sleep (خوابیدن): استراحت و خوابیدن برای استراحت بدن.
Think (فکر کردن): تفکر و اندیشهی ذهنی.
Feel (حس کردن): تجربه احساسات و اندیشهها.
Move (حرکت کردن): جابجایی بدن و اعضا.
Wink (چشمک زدن): ارسال پیام با چشمک زدن.
Cough (سرفه کردن): عمل سرفه به منظور خروج مواد نامطلوب از حلق.
افعال انگلیسی | معنی فارسی | مثالها (انگلیسی) | مثالها (فارسی) |
Breathe | تنفس کردن | She took a deep breath before speaking. | او قبل از صحبت کردن نفس عمیقی کشید |
Smile | لبخند زدن | She always smiles when she sees her baby brother. | او همیشه وقتی برادر کوچکش را میبیند، لبخند میزند |
Speak | صحبت کردن | He can speak three languages fluently. | او میتواند به راحتی به سه زبان صحبت کند |
Hear | شنیدن | I can hear the music playing from the next room. | من میتوانم موسیقی که از اتاق پایین نواخته میشود را بشنوم |
Taste | چشیدن | He tasted the soup to see if it needed more salt. | او طعم سوپ را چشید تا ببیند آیا نمک بیشتری نیاز دارد |
Touch | لمس کردن | She gently touched the delicate flower in the garden. | او به آرامی گل ظریف را در باغ لمس کرد |
Smell | بوییدن | I could smell the delicious aroma of freshly baked bread. | من میتوانستم بوی خوشمزه نان تازهپخته را بگیرم |
Walk | پیاده رفتن | They decided to walk to the park instead of driving. | آنها تصمیم گرفتند به جای رانندگی کردن به پارک، پیاده بروند |
Run | دویدن | The children ran excitedly towards the ice cream truck. |
بچهها با هیجان به سمت کامیون بستنی دویدند |
یادگیری موضوعی کلمات میتواند شما را در یادگیری مکالمه چندین مرحله جلو بیاندازد، اگر به دنبال راهی برای تقویت مکالمه خود هستید، دیدن دوره توربوتاک به کمک شما میآید.
تصویرسازی و ارتباط دادن: تصاویر مربوط به اعضای بدن را پیدا کنید و لغات مربوطه را کنار آنها بنویسید. این کار باعث میشود تا شما بتوانید بهتر و بیشتر با لغات ارتباط برقرار کنید.
استفاده از فلش کارتها: روی یک طرف فلش کارت تصویر عضو بدن و روی طرف دیگر نام آن را به فارسی و انگلیسی بنویسید. با این روش، هم زبان فارسی خود را تقویت میکنید و هم میتوانید لغات انگلیسی مرتبط را یاد بگیرید.
بازیهای کلماتی: سعی کنید با دوستان یا اعضای خانواده خود بازیهایی مانند حدس کلمات یا چیستانهای مربوط به اعضای بدن را انجام دهید. این کار نه تنها باعث یادگیری بهتر شما میشود بلکه فرصتی برای تعامل و سرگرمی نیز فراهم میآورد.
داستانسرایی: سعی کنید داستانهای کوتاهی بنویسید که در آنها از لغات مربوط به اعضای بدن استفاده شده است. داستانسرایی به شما کمک میکند که لغات را در قالبهای مختلف و در زمینههای متنوع به کار ببرید.
تکرار و مرور: تکرار و مرور مداوم لغات، کلید یادگیری آنها است. هر روز وقتی را به مرور لغاتی که یاد گرفتهاید اختصاص دهید تا در حافظه بلندمدت شما جایگزین شوند.
اگر به دنبال راهی برای تقویت زبان انگلیسی خود هستید، استفاده از سایت آموزش زبان انگلیسی در این مسیر کمک شایانی به شما خواهد کرد.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد،
درصد مطالعه مقاله