پیش از یادگیری بخشهای مختلف کتاب در زبان انگلیسی لازم است یک سری لغات و واژگان را به عنوان پیشزمینه فرا گرفته تا بخشهای مختلف کتاب در زبان انگلیسی را بهتر درک کنید. در ادامه ژانر های مختلف کتابها در زبان انگلیسی را آوردهایم.
کتابها به دو گروه fiction (غیر واقعی) و non-fiction (واقعی) تقسیم بندی می شوند. شعرها، داستان ها و رمانها در رده fiction قرار می گیرند. هر نوع کتابی که درباره واقعیت باشد و هیچ نوع جنبه خیالی و داستانی به آن راه نداشته باشد نیز به عنوان کتاب non-fiction شناخته می شود.
کتاب غیر واقعی یا Fiction تلاش میکند اطلاعات را در باب تخیل منتقل کند و با دنیای واقعی کاری ندارد. خود کتاب های fiction به ژانرهای مختلف دسته بندی میشوند که در جدول زیر میتوانید لیستی از این ژانرها و ترجمه فارسی آنها را مشاهده کنید.
معادل فارسی | انگلیسی |
کتاب های عاشقانه | Romance |
علمی – تخیلی | Science fiction |
فانتزی | Fantasy |
هیجان انگیز | Thriller |
ماجراجویی | Adventure |
ادبیات نوجوانان | Young adult |
کتاب هایی با محوریت زنان و عشق | Chick-lit |
جنایی | Crime |
کتاب های ادبی داستانی | Literary fiction |
کتاب های وحشت | Horror |
کارآگاهی | Detective |
داستان های تاریخی | Historical fiction |
کتب واقعی یا Non-fiction تلاش می کند اطلاعات را فقط در مورد دنیای واقعی منتقل کند، نه اینکه در تخیل باشد. در جدول زیر نیز میتوانید بعضی از دستهبندی های کتابهای non-fiction را مشاهده نمایید.
معادل فارسی | انگلیسی |
کتاب های جنایت های واقعی | True crime books |
زندگینامهها | Biographies |
کتاب های شرح حال (این کتاب ها قسمتی از زندگی فرد را در غالب یک داستان روایت می کنند) | Memoirs |
کتاب های مرجع | Reference books |
کتاب های تاریخی | History books |
کتاب های خودیاری | Self-help books |
کتاب های مالی | Finance books |
کتاب های آشپزی | Cook books |
کتاب های عکاسی | Photography books |
کتاب های مجموعه مقالات شخصی | Essay books |
برای درک بهتر ژانرهای کتابها در زبان انگلیسی به مثال های زیر که در جدول زیر آمده است توجه کنید.
معادل فارسی | جملات |
من یه طرفدار بزرگ کتابهای آشپزیام. |
I’m a big fan of cook books. |
من فقط کتاب های ادبی می خوانم. |
I just read literary books. |
من عاشق زندگینامهها هستم. |
I’m really into biographies. |
من خیلی به خوندن مقاله های شخصی علاقه دارم. |
I’m very into reading essays. |
من بیشتر داستان های کارآگاهی می خونم. |
I mainly read detective stories. |
حال که با ژانرهای مختلف کتابها در زبان انگلیسی آشنا شدیم وقت این است که وارد بخش اصلی یعنی بخشهای مختلف کتب در زبان انگلیسی شویم. در ادامه لیستی 30 تایی از کاربردیترین بخشیهای مختلف کتاب در زبان انگلیسی به همراه تلفظ و معادل فارسیشان آورده شده است.
معادل فارسی | تلفظ | کلمات انگلیسی | |
صفحه عنوان | /ˈtaɪtl peɪdʒ / | Title page | 1 |
پیوست | /əˈpendɪks/ | Appendix | 2 |
عطف (کتاب) | /spaɪn/ | Spine | 3 |
صفحه | /ˈfəʊliəʊ/ | Folio | 4 |
حاشیه | /ˈmɑːrdʒɪn/ | Margin | 5 |
صفحه تاشده در میان کتاب | /ˈɡeɪtfəʊld/ | Gatefold | 6 |
جلد | /ˈkʌvər/ | Cover | 7 |
جلد گالینگور | /ˈhɑːrdkʌvər/ | Hardcover | 8 |
متن | /tekst/ | Text | 9 |
مقدمه | /ˌɪntrəˈdʌkʃn/ | Introduction | 10 |
تصویر | /ˌɪləˈstreɪʃn/ | Illustration | 11 |
صفحه | /liːf/ | Leaf | 12 |
جلد | /ˈbaɪndɪŋ/ | Binding | 13 |
پیش گفتار | /ˈfɔːrwɜːrd/ | Foreword | 14 |
روکش جلد | /ˈdʒækɪt/ | Jacket | 15 |
حاشیهنگاری | /ˌmɑːrdʒɪˈneɪliə/ | Marginalia | 16 |
مجموعه | /ˌmɪsəˈleɪniə/ | Miscellanea | 17 |
عنوان دوم | /ˈsʌbtaɪtl/ | Subtitle | 18 |
پاورقی | /ˈfʊtnəʊt/ | Footnote | 19 |
مقدمه | /ˈprefəs/ | Preface | 20 |
مؤخر | /ˈepɪlɔːɡ/ | Epilogue | 21 |
تصویر اول کتاب | /ˈfrʌntɪspiːs/ | Frontispiece | 22 |
مدخل | /ˈentri/ | Entry | 23 |
صفحه | /peɪdʒ/ | Page | 24 |
توضیح پشت جلد | /blɜːrb/ | Blurb | 25 |
ضمیمه | /əˈdendəm/ | Addendum | 26 |
نمایه | /ˈɪndeks/ | Index | 27 |
فصل (کتاب) | /ˈtʃæpt-ər/ | Chapter | 28 |
غلطنامه | /eˈrɑːtəm/ | Erratum | 29 |
مؤخر | /ˈæftərwɜːrd / | Afterword | 30 |
برای درک بهتر واژگان آورده شده در جدول فوق به مثال های زیر دقت کنید.
In order to study this chapter, you have a good command of English.
برای اینکه این فصل را بخوانید شما نیازمند سطح زبانی خوبی هستید.
It was mentioned in the preface that all slaves were executed in the author’s time.
در مقدمه ذکر شده بود که تمامی برده ها در زمان نویسنده سر زده شدند.
All new vocabs were introduced in the entry.
تمامی کلمههای جدید در مدخل معرفی شده بودند.
What really caught my attention was the jacket of the book.
چیزی که واقعا توجه من را جلب کرد روکش جلد کتاب بود.
It is the editor’s job to write all new vocabs in the appendix.
کار ویراستار است که تمامی کلمه های جدید را در پیوست آورد.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است، و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز، و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد،
درصد مطالعه مقاله